آقای افشاریان که عالی، این کتاب هم قطعا عالی بوده
تیکههایی ازش انقد به دل میشینه که موقع خوندش لبخند میزنین
تو شماره ۳۹، وقتی میگن «ما جوانیم بدون جوانی»
یا وقتی «دخترانی هستند که در خانههاشان تنها با باد میرقصند
وای کاش تو باشی یکی از آنها
در این بندرِ دلگیرِ تهران»
تیکههایی ازش انقد به دل میشینه که موقع خوندش لبخند میزنین
تو شماره ۳۹، وقتی میگن «ما جوانیم بدون جوانی»
یا وقتی «دخترانی هستند که در خانههاشان تنها با باد میرقصند
وای کاش تو باشی یکی از آنها
در این بندرِ دلگیرِ تهران»