نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی کوکوی ترسو - سونیا شاه بوداغیان
4.3
678 رای
مرتبسازی: پیشفرض
داستان در مورد یک جغد به نام کوکو بود اون از تاریکی میترسید و هیچ وقت شبا از لونهاش بیرون نمیاومد برعکس جغدهای دیگر که همه در شبها بیرون هستند در واقع آنطور که من میدانم جغدها شبها نمیخوابند و بیدار هستند و روزها میخوابند و چشمهای تیزی دارند آنها روی درخت میخوابند یک شب کوکو که در لانهاش بود دو خرگوش را دید او به آنها گفت شما اینجا چه کار میکنید خرگوشها گفتند ما در حال گردش بودیم که یک دفعه راه خونمون رو گم کردیم خرگوشها از او خواستند که پرواز کند تا از آن بالا راه را برایشان پیدا کند اما متاسفانه کوکو از پرواز کردن هم میترسید او گفت از ارتفاع میترسم و نمیتونم پرواز کنم خرگوشها ناراحت شدند اما کوکو گفت امشب در لانه من باشید تا فردا لانه کوکو پایین درخت بود و خرگوشها توانستند راحت وارد آن شوند فردا شد لاک پشت پیر در حال قدم زدن بود او همیشه از کنار لانه کوکو رد میشد این بار با دیدن آن خرگوشها گفت شما اینجا چیکار میکنید آنها ماجرایشان را تعریف کردند لاک پشت پیر با خود گفت الان بهترین فرصت برای کوکو است او گفت در جای آبشاری هست که اگر به آن با دقت نگاه کنی شجاع میشوی پس همه به آن جا رفتند کوکو با آبشار با دقت نگاه کرد و گفت من احساس میکنم شجاع شدم او یک دفعه پرواز کرد و راه خانه خرگوشها را توانست از آن بالا پیدا کند در واقع آن آبشار او را شجاع نکرد بلکه تلاش و پشت کار خودش بود.
داستان کوتاه کوکوی ترسو نوشتهی سونیا شاه بود اغیان برای کودکان نوشته شده است و داستان جالب و زیبایی است که به کودکان یاد میدهد بر ترسهایشان غلبه کنند و خود را برای زندگی در جامعه آماده کنند. کوکو که از تاریکی و ارتفاع و پرواز کردن میترسد با ترفند سنگ پشت دانا بر ترسهایش چیره میشود و پرواز میکند و به خرگوشها کمک میکند تا خانه شان را پیدا کنند. این داستان آموزنده برای کودکان زیر ده سال مفید است و میتواند به آنها یاد دهد که خود و تواناییهایشان را بهتر و بیشتر بشناسند و برای رسیدن به اهدافشان از آنها استفاده کنند. با تشکر از کتابراه برای تهیه داستانهای رایگان و با ارزش
این کتاب: داداشم راستیتش خیلی از تاریکی میترسید من اینو برا تاریکی میترسید من اینو براش گذاشتم و واقعاً تاثیر داشت خودمم گوش دادم دیدم چقدر زیبا دنیای کودکان گذاشتم و واقعاً از موسسهای که این رو نوشته و از کتابراه که این رو به صورت رایگان گذاشت تا ما بشنویم متشکرم و جالب برام این بود که دوبلور یک نفر بود ولی با همون یک نفر کلی صدا درآورده شد و قوت تخیل بچهها رو پرورش داد متشکرم
بسم رب الشهدا و صدیقین.
داستان سرایی عالی.
نویسنده، متن زیبایی نوشته که با صدای خوانندهها و تغیز صداشون برای شخصیتها ی کار عالی ساخته. کوکوی ترسو داستان خوبی و برای قصه کودکان مناسب تا به اونها تلیقین کنه که میتونید ترس هاتون رو کنار بزارید و موفق شوید. 🙏🏻🌻 امیدوارم آثار این چنینی که در تربیت تاثیر داره رو از نویسنده عزیز بیشتر مشاهده کنیم🌻
داستان سرایی عالی.
نویسنده، متن زیبایی نوشته که با صدای خوانندهها و تغیز صداشون برای شخصیتها ی کار عالی ساخته. کوکوی ترسو داستان خوبی و برای قصه کودکان مناسب تا به اونها تلیقین کنه که میتونید ترس هاتون رو کنار بزارید و موفق شوید. 🙏🏻🌻 امیدوارم آثار این چنینی که در تربیت تاثیر داره رو از نویسنده عزیز بیشتر مشاهده کنیم🌻
بسیار زیبا بود. من هم از تاریکی میترسیدم ولی این داستان مرا به خود اورد. بگذارید واضح تر بگویم کوکو از پرواز کردن میترسید ولی به خود امد یعنی اینکه او فکر میکرد که وقتی پرواز کند میافتد ولی وقتی ابشار را دید این ترس برایش خنده دار شد من هم که از تاریکی میترسیدم وقتی داستان را شنیدم به خود امدم و به ترس خود خندیدم
کتابی مناسب برای کودکان برای غلبه و کنار گذاشتن ترس و وحشت بی جا بسیار آموزش خوب و مناسبی بود در قالب قصه و مطمئنم که تاثیر خود را در کودکان شنونده خواهد گذاشت. بیشترین چیزی که توجهم را جلب کرد و دوست داشتم، این بود که نویسنده یک نوجوان است. به نظرم ایشان آینده درخشانی در زمینه نویسندگی خواهند داشت و امیدوارم که همیشه موفق باشند.
گروه سنی این کتاب کودکان هست. ولی من فکر میکردم بزرگساله و دانلودش کردم. چون هنرمندم همزمان با انجام کارهای عملی م کتاب صوتی هم گوش میدم. ولی اتفاقا با اینکه نوع روایت راوی کودکانه بود، در بطن داستان من همون کودک میشدم و آرزو کردم کاش من هم وقتی کودک بودم کتاب صوتیهای این چنینی میشنیدم.
سلام ممنون از راوی داستان که با صدای زیبا باعث شد که ما از شنیدن داستان لذت ببریم. واقعا جالب بود اینکه با صداهای مختلف جای شخصیتهای داستان صحبت میکردن که باعث میشه از شنیدن داستان لذت بیشتری ببریم. اگه همه داستانهای کودکان با این روش روایت میشد خیلی بهتر بود و واسه بچهها قابل فهم تر میشد.
کوکو جغدیه که از تاریکی و ارتفاع و پرواز کردن میترسه و به
پیشنهاد سنگ پشت پیر و دانا برای غلبه بر ترسهاش به تماشای آبشار میره و با مشاهدهی اینکه آبشار حتی بدون داشتن بال آزادانه در جریانه کوکو هم احساس شجاعت میکنه و ترسهاش رو کنار میذاره و شروع به پرواز میکند و به خرگوشها کمک میکند تا خانه شان را پیدا کنند. این داستان داستانی مفید برای بچهها یک داستان مناسب و خوبه و پیشنهادش میکنم که گوش کنید
و به بچهها یاد میده که خودشون و
تواناییهایشان را بهتر و بیشتر بشناسند و با اعتماد به نفس برای رسیدن به اهداف خوب و ارزشمندشون سعی و تلاش کنند. با تشکر از دست اندرکاران کتابراه برای تهیه داستانهای رایگان و با ارزش🙏🏻🌹