نظر 📚samira⁦(⁠◕⁠ᴗ⁠◕⁠✿⁠)⁩⁦ برای کتاب صوتی کوکوی ترسو

کوکوی ترسو
سونیا شاه بوداغیان، مریم بستان بان
۷۴۳ رای
📚samira⁦(⁠◕⁠ᴗ⁠◕⁠✿⁠)⁩⁦
۱۴۰۳/۰۹/۱۸
داستان در مورد یک جغد به نام کوکو بود اون از تاریکی می‌ترسید و هیچ وقت شبا از لونه‌اش بیرون نمی‌اومد برعکس جغدهای دیگر که همه در شب‌ها بیرون هستند در واقع آنطور که من می‌دانم جغدها شب‌ها نمی‌خوابند و بیدار هستند و روزها می‌خوابند و چشم‌های تیزی دارند آن‌ها روی درخت می‌خوابند یک شب کوکو که در لانه‌اش بود دو خرگوش را دید او به آن‌ها گفت شما اینجا چه کار می‌کنید خرگوش‌ها گفتند ما در حال گردش بودیم که یک دفعه راه خونمون رو گم کردیم خرگوش‌ها از او خواستند که پرواز کند تا از آن بالا راه را برایشان پیدا کند اما متاسفانه کوکو از پرواز کردن هم می‌ترسید او گفت از ارتفاع می‌ترسم و نمی‌تونم پرواز کنم خرگوش‌ها ناراحت شدند اما کوکو گفت امشب در لانه من باشید تا فردا لانه کوکو پایین درخت بود و خرگوش‌ها توانستند راحت وارد آن شوند فردا شد لاک پشت پیر در حال قدم زدن بود او همیشه از کنار لانه کوکو رد می‌شد این بار با دیدن آن خرگوش‌ها گفت شما اینجا چیکار می‌کنید آن‌ها ماجرایشان را تعریف کردند لاک پشت پیر با خود گفت الان بهترین فرصت برای کوکو است او گفت در جای آبشاری هست که اگر به آن با دقت نگاه کنی شجاع می‌شوی پس همه به آن جا رفتند کوکو با آبشار با دقت نگاه کرد و گفت من احساس می‌کنم شجاع شدم او یک دفعه پرواز کرد و راه خانه خرگوش‌ها را توانست از آن بالا پیدا کند در واقع آن آبشار او را شجاع نکرد بلکه تلاش و پشت کار خودش بود.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.
👋 سوالی دارید؟