نقد، بررسی و نظرات کتاب داگلاس و یک خواب عمیق - دیوید ملینگ

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
maniya
۱۴۰۳/۰۹/۲۶
خرس مهربون یعنی داگلاس می‌خواست به خانه دوستش خرگوش برود او وسایلش را جمع کرد داستان جنبه طنز دارد زیر وسایل خرس یک لباس خواب با طرح زنبور مسواک و یک کتاب داستان هست همچنین او با آن جثه بزرگ درون خانه خرگوش جا نمی‌شد او در حین راه گوسفندان را دید و از آن‌ها خواست با او همراه شود زیرا خرگوش اتاق زیاد دارد وقتی به آن جا رسیدن داگلاس جا نمی‌شد گوسفندان او را به زحمت به داخل خانه کشیدند داگلاس حتی نمی‌توانست تکان بخورد و خرگوش فکر می‌کرد جایش راحت است داگلاس عطسه کرد و همه به بیرون پرت شدند داگلاس همه گوسفندان را جمع کرد و گفت که بیرون فضای بیشتری است آن‌ها در زیر شب پرستاره خوابیدند و خرگوش برایشان داستان خواند.
تصاویر قشنگ بود در واقع داستان به ما می‌آموزد با آنکه آن‌ها با یکدیگر تفاهم ندارند اما با هم خوب و مهربان هستند و در میان آن‌ها از خود گذشتگی سادگی و محبت جریان دارد.
سما جعفری
۱۴۰۳/۰۹/۱۶
نقاشی های بسیار زیبا، داستان قشنگ و اتفاقات بامزه ای که توی این قصه اتفاق میفته، باعث میشه که برای بچه ها دوست داشتنی باشه.. به جز کاراکتر داگلاس، بقیه ی کاراکترها مثل گوسفندها، جغد و خرگوش هم خیلی دلنشین هستند. اتفاقاتی هم که توی قصه پیش اومد، بچه ها رو خیلی خندوند. مثلا گیر کردن داگلاس تپل بین درختا، بالا رفتنش از یه درخت باریک و خم شدن اون درخت، عطسه کردنش و پرت شدن خودش و گوسفندها به بیرون از لونه ی خرگوش. همه ی این ها این قصه ی جذاب رو واسه بچه ها جذابتر کرد و موقعی که داشتم واسشون قصه رو میخوندم، خودم هم همراه با اونها کلی خندیدم.
سمیه محمددوست
۱۴۰۳/۰۶/۱۷
خیلی جالب بود پسرم خیلی موضوع داستان دوست داشت باعلاقه گوش می‌داد
ترنج
۱۴۰۳/۰۹/۱۴
تصاویر جذاب و متن روانی داشت
مرضیه زینلیان
۱۴۰۳/۰۸/۲۹
خیلی قشنگ بود ممنون