از نظر نوشتاری خیلی پراکنده بود بعضی قسمتها دوبار تکرار شده بود مرز بین خواب وبیداری مشخص نبود
نویسنده محترم تواین داستان فقط پسرهارو مقصر دونسته ودخترهاروپاک ومعصوم درحالیکه رفتار دخترها تواشتباه پسرها نقش اساسی داشت وقتی چند تا پسر ودختر باون وضع به یه ویلای خارج از شهر میرند تا خوش بگذرونند آخر سر بعداز مصرف الکل کمال خوشگذرونی گذشتن از خط قرمزهاست ودر این مورد پسرها شجاع ترند چون ازنظر جسمی چیزی روازدست نمیدهند پس دخترها هستند که باید مواظب عفت خود باشند وراه رو برای پسرها باز نگذارندودیگر اینکه لیلا تواین داستان تمام اشباهاتش رو گردن اطرافیان وجامعه انداخت درحالیکه جامعه رو افراد میسازند ایکاش وقتم رو برای این داستان نمیگذاشتم
من که لذت بردم. یک داستان جذاب و امروزی. سبک روایت داستان با رمانهای دیگر متفاوت بود و عاشقانهای خاص رو روایت میکرد همراه با دغدغههای امروزی جامعه. جدا از همهی ایناها به موضوعی پرداخته بود که تا حالا در هیچ رمان ایرانی در موردش صحبت نشده بود نمیگم چی تا داستان اسپویل نشه😅
خواندن بعضی از کتابها مخصوصا رمانها وقت تلف میکنن ولی بعضی هم هستند درس یه عمر زندگی منتقل میکنند و این کتاب یه عمر تجربه بود برای پدرها و دخترها و همچنین نیم نگاهی داشت به اجتماع ما که باید اصلاح بشه واقعا لذت بردم داستانی گیرا بود انگار یه فیلم بود که باید میدیدمش
خیلی کتاب خوبیه من که عاشق شخصیت لیلا شدم تقریبا بعضی رفتار هاش شبیه من بود...
حتما این کتاب رو بخونید این رمان فقد عشق و نفرت نبود بلکه تمام حسهایی که یه انسان تجربه میکنه از نظر یه دختر رو نشون میده
شروع قویای داشت اما پایانی مبهم و به هم ریخته. جابجایی خط زمانی داستان برام جالب بود اما گاهی آدمو سردرگم میکرد. لحن روان و گیرای رمان هم از همان ابتدا منو جذب کرد. بعضی جاها نمیتونستم کتابو زمین بذارم. در کل فراتر از انتظارم بود👌
یه رمان بسیار زیبا با داستان گیرا. من که از این اثر بسیار راضی بودم منتظر کارهای جدید از این نوسینده خوش ذوق و قلم هستم و بهتون پیشنهاد میکنم حتما این کتاب بخونید
سلام اینکه یک دختر تصمیم بگیره زندگیشو به خاطر کنجکاوی به بیراهه ببره برای یک دختر نوجون چیز عجیبی نیست ولی اتفاقاتی که براش افتاد خیلیاش غیر واقعیو وفانتزیه
نویسنده محترم تواین داستان فقط پسرهارو مقصر دونسته ودخترهاروپاک ومعصوم درحالیکه رفتار دخترها تواشتباه پسرها نقش اساسی داشت وقتی چند تا پسر ودختر باون وضع به یه ویلای خارج از شهر میرند تا خوش بگذرونند آخر سر بعداز مصرف الکل کمال خوشگذرونی گذشتن از خط قرمزهاست ودر این مورد پسرها شجاع ترند چون ازنظر جسمی چیزی روازدست نمیدهند پس دخترها هستند که باید مواظب عفت خود باشند وراه رو برای پسرها باز نگذارندودیگر اینکه لیلا تواین داستان تمام اشباهاتش رو گردن اطرافیان وجامعه انداخت درحالیکه جامعه رو افراد میسازند ایکاش وقتم رو برای این داستان نمیگذاشتم