نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی انگار خودم نیستم - یاسمن خلیلی فرد
4.4
57 رای
مرتبسازی: پیشفرض
کتاب انگار خودم نیستم، مانند کتاب بنفش مایل به لیمویی درباره زوجهایی در میانسالی است که به جبر زمانهای که متولد شدهاند و بالیدهاند، مجبور به تحمل خیلی چیزها شدند از جمله مهاجرت، جدایی و سرگشتگی.
زندگیهای معمولی که دورنمای خوبی دارند اما از درون کسی عمیقا شاد نیست و این واقعیت زندگی این نسل است.
کتاب با پایان باز تمام میشود که بر خلاف نظر خیلیها به نظرم جالب بود، یعنی هیچ وقت برای هیچ چیزی نمیشود یک نقطه پایان گذاشت. زندگی جریان دارد و غیر قابل پیش بینی هست.
زندگیهای معمولی که دورنمای خوبی دارند اما از درون کسی عمیقا شاد نیست و این واقعیت زندگی این نسل است.
کتاب با پایان باز تمام میشود که بر خلاف نظر خیلیها به نظرم جالب بود، یعنی هیچ وقت برای هیچ چیزی نمیشود یک نقطه پایان گذاشت. زندگی جریان دارد و غیر قابل پیش بینی هست.
کتاب خیلی زیبایی بود ولی چرا وقتی تمام لحظه هارو اینجور قشنگ توصیف کردی که من وقتی گوش میدادم انگار داشتم فیلم میدیدم اخرش یکدفعه بدون نتیجه درست ناگهانی تموم شد و من انگار وسط زمین و اسمان موندم. چرا بعضی نویسندهها و بعضی، کارگردانها دوست دارن کارشون رو به نتیجه درست و حسابی نرسونن خلاصه که بعد از اینهمه گوش دادن و کیف کردن حالم گرفته شد!!!!!!
کتاب بسیارخوبی بود گروه خوانش عالی بود
نویسنده زندگی چندین زوج که همگی به نوعی دچار مشکلات روز مره بودن رو به قلم میکشه ولی اصلیترین موضوع مربوط به زوجی میشود که ۱۳ سال پیش لعیا به ونکوورممهاجرت کرد و همسرش در اینجا میماندو....
احساسات کامروز برام واقعا جالب و متمایز بود
نویسنده زندگی چندین زوج که همگی به نوعی دچار مشکلات روز مره بودن رو به قلم میکشه ولی اصلیترین موضوع مربوط به زوجی میشود که ۱۳ سال پیش لعیا به ونکوورممهاجرت کرد و همسرش در اینجا میماندو....
احساسات کامروز برام واقعا جالب و متمایز بود
بنفش مایل به لیمویی و یادت نرود که از کتابهاشونه که خوندم و لذت بردم معمولا تم اصلی داستان هاشون رو چند زوج تشکیل میده که دوستی قدیمی باهم دارن و ماجراها یی که براشون پیش میاد و این که کنار هم هستند. چیزی که من از تمامی داستانهاشون فهمیدم این که
عمر کوتاهه و باید لذت برد و اینکه باید صحبت کرد و مشکلات رو حل کرد مخصوصا زنها و شوهرها باید بهم بگن که همدیگرو دوس دارن
کامروز و لعیا مشکلشون این بود که اصلا باهم صحبت نمیکردن ودر نهایت منجر به جداییشون شد. دوست داشتم داستان رو و توصیه به شنیدن میکنم