نقد، بررسی و نظرات کتاب افسانه اسکندر مقدونی از تاریخ ایران باید پاک شود - کاظم سلطانی
مرتبسازی: پیشفرض
کتاب خیلی تامل برانگیز بود۰ واقعاً ادعای بزرگیست. چطور میشود سالهای سال این دروغ بزرگ را به خورد تمام جهان داد و اگر چنین باشد تاریخ را میتوان عوض کرد و آن را به صورت دیگری نوشت بسیاری از ادعاهای تاریخی عوض میشود. تاریخ فرهنگ، تاریخ هنر، تاریخ سیاست و.... این مطلب جای بحث بسیاری دارد. اگر چنین چیزی صحت داشته باشد پژوهشگران و محققان ما وظیفه بزرگی بر عهده دارند که این مطلب را به خوبی بیان کنند و آن را به اثبات برساند البته در این کتاب آقای کاظم سلطانی به خوبی مطلب را باز نکردهاند و شواهد و ادعاهای تاریخی محکمی که بتوان این مطلب را به اثبات رساند مطرح نکردهاند. به نظر من باید به تک تک داستانهای تاریخی که در مورد اسکندر آورده شده و تمام ریزه کاریهایی که در تاریخ به آن اشاره شده برای مثال فقط بر روی سوزاندن تخت جمشید به طور بسیار کارشناسانه و با تعامل زیاد بررسی انجام گیرد و این مستلزم این است که محققان و دانشمندان زیادی دست به کار شوند و این مطلب را به اثبات برسانند. برای من خواندن این کتاب مطالب تازهای داشت و بسیار جای تعجب بود ولی وقتی کتاب را به آخر رساندم قانع نشدم و دلایل محکمی برای اثبات این ادعا در کتاب آورده نشده بود البته یکسری سرنخهایی آورده شده است ولی به طور کامل نه.
تا این لحظه در اطراف تخت جمشید نه یک تیر، سپر و نیزه به سبک رومیان یافت نشده، بند به همراه پروفسور دیوید مایا که آلمانى هستند، تحقیقات گسترده اى انجام دادیم، در موزه ایران باستان دو مجسمه الهه رومیان قابل بازدید هست که شکسته شده، و سر از تنشان جدا شده، نکته اگر رومیان و مقدونیان به تخته جمشید حمله کردن، اول از همه باید به خارج کردن این دو مجسمه نماد خدایی (که از اکروپىلیس به ایران اورده شده بودند) از تخت جمشید، احتمام میورزیدن نه اینکه به گفته باستان شناسان مترها بر روى زمین در دالوناهاى تخت جمشید کشیده شده بودند. قطعاً فروپاشى تخت جمشید علتى نداشته جز جنگ داخلى
کتابی روشنگر و با زبانی ساده برای عموم تا با این برههی تاریخی حساس آشنا شوند ولی به هیچ وجه برای تکمیل دانستهها در این باره کافی نیست و باید کتابهایی را که ارجاع دادهاند نیز خواند مانند "سکندر و دارا" و "کارنامه به دروغ" و خانم پرنیان حامد هم پژوهش خوبی در همین زمینه کردهاند در کتاب "اسکندر تاریخ ایران الکساندر یونانی نیست".
به زودی بسیار بیشتر در این زمینه خواهیم دید و شنید.
دست مریزاد آقای سلطانی،
پاینده باشی
به زودی بسیار بیشتر در این زمینه خواهیم دید و شنید.
دست مریزاد آقای سلطانی،
پاینده باشی
به نظرم این دست کتابهایی که صددرصد در جهت خلاف روایات موثق حرکت میکنن فقط و فقط جهت خودنمایی هستش. در مورد نویسنده این کتاب هیچ نامی در هیچ جایی وجود نداره و هرجایی که هست فقط به اسم کتاب هاشون بسنده کردن که اونم سایتهایی مثل همین کتابراه و.... هستن که کتابهای این آدم رو میفروشن. نویسندگی ایشون در حد نویسنده بودن آقای دکتر ولایتی هستش. هرچقدر که آقای ولایتی رو میشه نویسنده بزرگی دونست ایشون هم همونقدر بزرگن.
به نظر من اصل وجود اسکندر و حمله به ایران دروغ نیست ولی بسیار بزرگ نمایی شده و این نتیجه تحقیقات شخصی بنده هست، ولی نویسندهی این کتاب شاید به دلیل علاقهی شدید به ایران نتوانسته شکست لشگریان ایران از مهاجمین رو حضم کنه و به کل ماجرا رو جور دیگری دیده، فکر میکنم بهتر هست که با تعصب به مسایل نگاه نکنیم
طبق گفته تاریخ دانهای غربی الکساندر با ۳۵ هزار نفر نیرو هنگام عبور از دریا توانست ۵۰۰۰ هزار گشتی جنگی ایرانی را شکست دهد و تائیس یعنی همون که صورتش رو توی مجسمه آزادی آمریکا میبینیم از الکساندر خواهش میکنه تخت جمشید رو آتیش بزنه و فکر میکنم هالیوود اینها بیش از ۲۰۰۰ سال قدمت داره
اتفاقا برای شما هم حتما سوال بوده که چرا شخصی که این همه بهش پر و بال دان و بزرگش کردن، پس چرا مقبرهای ازش در دست نیست؟
کلی هم گمانه زنی در این رابطه هست میتونید در ویکیپدیای فارسی ببینید. (در ضمن روایت تشییع پیکر وی هم خیلی افسانهای هست.)
حال بعضیها از جمله خودم این سوال براشون پیش میاد که پس سلوکیان و دولت یونانی باختر و دولت یونانی هند چه کاره هستند؟ اگر الکساندر و هیچ یونانیای پاش به منتهی الیه شرق امپراطوری هخامنشی نرسید؟ سکههای تاریخی با نگارش یونانی متعلق به این مناطق چی میگن؟
من خودم با توجه به اطلاعتی که دارم میتونم این طور توجیه کنم:
در زمان داریوش بزرگ و پس از او طغیان گران یونانی رو به منتهی الیه شرق قلمرو تبعید و ساکن میکردند که دیگر در اون منطقه بقیه رو تحریک نکنن و همینطور به این جمعیت افزوده شد تا این که همان طور که مرحوم سرمدی در کتاب فرمودن جنگی داخلی که میان دو عموزاده: اس گنتار و داریوش سوم رخ میدهد که من فکر میکنم این نابسامانی به آن یونانیان ساکن باختر فرصت شورش و تشکیل حکومتهای نام برده را میدهد.
به هر صورت آقای سلطانی خدمت بزرگی کردند و من دست ایشون و اساتید ایشون رو میبوسم، هر چند باور دارم که باید برای انکار وجود سلوکیان و باختر و هند یونانی دلایل بیشتری آورد.