نقد، بررسی و نظرات کتاب ربکا - دافنه دوموریه
4.5
282 رای
مرتبسازی: پیشفرض
سال ۱۳۵۸ برای اولین بار این کتاب رو خوندم، انتشارات امیر کبیر با ترجمه بینظیر زنده یاد حسن شهباز، در سالیان قبل انتشارات امیر کبیر شورای خاصی را داشت از نویسندگان مترجمین و منتقدین برجسته ایی که همه جزو مفاخر ادبیات ایران بودند، کتابها برای ترجمه یا چاپ با نظر این استاتید انتخاب میشد، بعبارتی هر چیزی ترجمه یا چاپ نمیشد مگر اثر برجسته جهانی بود و، ربکا یکی از آن کتابها بود و مترجمش حسن شهباز برترین مترجم آن زمان، کتاب بینظیر است با مسیری که خواننده را بدنبال خودش میکشد، اگر شب آن را شروع کنید قطعا نخواهید خوابید و صبح تا تماش نکنید از جایتان بلند نخواهید شد. فوق العاده ست.
خوندن این کتاب باعث شد به این فکر کنم که وقتی یه مسئلهای در مورد یه نفر ازارمون میده با خودش در این مورد حرف بزنیم چون احتمال زیاد قضیه اونقدرام بد نیست، شایدم کلا الکی داریم خودمونو اذیت میکنیم، البته کار سختیه و نیاز به تمرین داره چون بیشتر وقتا از حرفایی که قراره بشنویم میترسیم از اینکه فکرایی که ازارمون میدن رو از زبون خود اون فرد بشنویم چون قطعا بیشتر اذیتمون میکنه، ولی باید اینو در نظر گرفت که حقیقت همیشه هم تلخ نیست. و اینکه از فرصتها و نعمتهایی که داریم استفاده کنیم قبل از اینکه دیر بشه و دیگه نباشن
سلام. من در کل خیلی اهل رمان خوندن نیستم بیشتر سمت کتابهای مخصوص روانشناسی و خودشناسی و در زمینه فروش مطالعه دارم. و به رمان خوندن صرفا به عنوان دادن یه جایزه لذت بخش به خودم میپردازم. و سعی میکنم که رمانی رو انتخاب کنم که ازش فیلم خوبی ساخته باشن. اینجوری کتاب رو میخونم و لذت کامل میبرم و مطمئنم تمام حقیقت رو راجع به اصل قضیه متوجه شدم و درواقع به خواننده یا بیننده خیانت نشده. و بعد میرم فیلمشو میبینم. و بعد برای خودم نقد میکنم که عه مثلا اینجا توی کتاب یجور دیگه بود چه خوبه که میدونم حقیقتو. خوندن این کتاب نجربه لذت بخشی بود برام. سپاس از خوندن نظرم
ربکا جزو کتابهایی هست که اولا به زبان کاملا ساده و عامیانه روایت شده دلیلش هم ناپختگی نویسنده نیست بلکه شخص راوی داستان فردی ناپخته و جوان هست که تجربهی زیادی نداره و به علت خجالت زدگی و کمبود اعتمادبنفس حرکات احمقانهی زیادی ازش سر میزنه، در کل کتابی بود که میتونست پایان بهتری داشته باشه ظاهرا ماکسیم تاوان کشتن ربه کا رو با از دست دادن مندلی داد و تاکید بر زیبایی خارق العادهی مندلی این حس رو به مخاطب القا میکنه که باز هم ربه کا پیروز شد
خطر اسپویل:
شاید یک ماه پیش جین ایر رو خوندم. وقتی این کتاب رو شروع کردم تازه متوجه شدم که اقتباسی از جین ایر هست. در حین خوندن مدام با جین ایر مقایسهاش میکردم. کتاب جالبیه و از خوندنش پشیمون نیستم. شخصیت اصلی به جذابیت جین نیست اما باز هم به دل مینشیند. بعضی از قسمتهای کتاب اما جای سوال دارد مثلا کتاب شعری که ربکا به ماکسیم هدیه داده بود نشان میده که ربکا شاید به ماکسیم بی علاقه هم نبوده.
شاید یک ماه پیش جین ایر رو خوندم. وقتی این کتاب رو شروع کردم تازه متوجه شدم که اقتباسی از جین ایر هست. در حین خوندن مدام با جین ایر مقایسهاش میکردم. کتاب جالبیه و از خوندنش پشیمون نیستم. شخصیت اصلی به جذابیت جین نیست اما باز هم به دل مینشیند. بعضی از قسمتهای کتاب اما جای سوال دارد مثلا کتاب شعری که ربکا به ماکسیم هدیه داده بود نشان میده که ربکا شاید به ماکسیم بی علاقه هم نبوده.
کتاب قشنگیه... داستان غیر قابل پبش بینی و جذابی داره... ولی اخرش جالب نبود.... از اول نویسنده هر اتفاق یا صحنهای رو با جزییات توصیف کرده ولی اخر داستان و دیگه انگار حوصله نداشته بنویسه!
مثلا اینکه اصلا چرا اسم مرد داستان و عوض کردن! و هیچ توضیحی در مورد سوختن خونه و... نگفته و....
من فکر کردم شاید این نسخهای که اینجا خوندم کامل نبوده... گفتم حتما نسخه چاپی شو ببینم و مقایسه کنم!
مثلا اینکه اصلا چرا اسم مرد داستان و عوض کردن! و هیچ توضیحی در مورد سوختن خونه و... نگفته و....
من فکر کردم شاید این نسخهای که اینجا خوندم کامل نبوده... گفتم حتما نسخه چاپی شو ببینم و مقایسه کنم!
اگه ازم موقع خوندن ۵ صفحه اول نظر میپرسیدن میگفتم یه رمان آروم و عاشقانه اس با اتفاقات ساده و قابل پیش بینی. ولی الان که سه بار خوندمش میگم یه شاهکاره غیر قابل پیش بینیه. دروغ نیست اگه اعتراف کنم همراه دختر داستان دچار تشویش و هیجان و خجالت میشدم. هر حسی داشت بهم انتقال میداد. عالی (:
ربکا کتابی است که هنرمندانه تمام اجزای رمان را توصیف میکند وشمارا به عمق شخصیتهای داستان میبرد. این کتاب مناسب کسانی است که هر لحظه بیشتر تشنهی کتاب میشوند و دوست دارند کتاب را به پایان برسانند، چراکه در بخش پایانی کتاب، شما با حقایقی روبه رو میشوید که اصلا انتظارش را ندارید.
من بسیار این کتاب رو دوست داشتم. اگر یک کتاب معمایی، درام، هیجان انگیز و عاشقانه میخواید که تنها در آخر متوجه کل داستان بشین و حدسهاتون اشتباه بشه، حتما بخونید و اگر علاقه داشتید فیلمش رو هم ببینید. البته اونکه جدید ساخته شده. کتابهای کلاسیک در عین سادگی و شاید قدیمی بودن بسیار پربار و واقعی هستن. انگار اتفاقات واقعا دارن یه جایی توی دنیا میافتن.
مطمئنا اغلب ما از فصل اول و نیمهای فصل دوم با بی حوصلگی و کم دقتی گذشتیم
😶
برای من هم مثل بعضی از شما این دو فصل کسل کننده بود و هیچ جذابیتی نداشت اما ادامه داستان فوق العاده عالی و مهیج بود وقتی کتاب رو تموم کردم دو فصل آغازین کتاب رو دوباره خوندم و به نحوی شگفت زده شدم و فهمیدم که من پایان کتاب رو در آغاز کتاب خوندم
حرف نداره این کتاب
😶
برای من هم مثل بعضی از شما این دو فصل کسل کننده بود و هیچ جذابیتی نداشت اما ادامه داستان فوق العاده عالی و مهیج بود وقتی کتاب رو تموم کردم دو فصل آغازین کتاب رو دوباره خوندم و به نحوی شگفت زده شدم و فهمیدم که من پایان کتاب رو در آغاز کتاب خوندم
حرف نداره این کتاب
کتاب فوق العاده و جذاب بود. صعود نزولهای داستان بی نظیر بود. به نظر من نکتهای که این رمان را متمایز میکند این است که شخص اول داستان خانه مندرلی است و این جذاب و نو بود. البته برایم دشمنی بی حد ربه کا مشخص نشد، چرا اینقدر به ماکس کینه داشت.
در کل کتاب عالی و ترجمه هم خوب بود، گرچه سایه سنگین سانسور بر کتاب سنگینی میکرد.
در کل کتاب عالی و ترجمه هم خوب بود، گرچه سایه سنگین سانسور بر کتاب سنگینی میکرد.
بنظرم از اون کتاباس که از همون اول خواننده میتونه خودش تو بطن داستان احساس کنه، خواننده میتونه همه لحظات زندگی کنه، واقعا نباید زود قضاوت کنیم وقتی هنوز هیچی نمیدونیم، خیلی از ترسها و استرسهای ما از چیزهایی که نمیدونیم. این خود بودن چقدر به حفظ روابط ما کمک میکنه، اینکه اول مطلوب خودمون باشیم نه جهان اطرافمون.
اوایل کتاب، خیلی به ادامه دادن داستان مشتاق نبودم چون به نظرم نویسنده به یه سری توصیفات اضافی درباره مکانها پرداخته بود در حالی که شخصیتها رو خیلی خوب و دقیق توصیف نکرده بود؛ ولی زمانی که حقیقت درباره ربکا آشکار شد و به ماجراها و شخصیتها بیشتر توجه شد، جذب کتاب شدم.
در کل داستان خوبی داشت و از خوندنش پشیمون نیستم.
در کل داستان خوبی داشت و از خوندنش پشیمون نیستم.
کتاب خوبیه، ولی شخصیت اصلی داستان بیاندازه اعصاب خورد کن و بیاعتماد بنفسه، مدام در حال فکر کردن به قضاوت دیگران نسبت به خودش هست و بارها تکرار میشه این خیالات تو شرح داستان، نویسنده بیاندازه توصیف میکنه (لحظات، ظواهر، حالات روحی و... ) این کمی خسته کننده است، و پایان داستان هم خیلی روشن نیست، درکل خوبه
کتابیه که ارزش خوندن داره، البته قسمت دوم کتاب به خوبی قسمت اول (بعد از نقطه عطف داستان) نیست.
در قسمت دوم داستان نویسنده سعی کرده یه هیجان مصنوعی وارد کتاب کنه و بخاطر این هیجان از خیلی چیزها صرف نظر کرده که میشه ایرادات مفهومی و علت و معلولی زیادی ازش گرفت، در کل از خوندنش پشیمان نمیشید.
در قسمت دوم داستان نویسنده سعی کرده یه هیجان مصنوعی وارد کتاب کنه و بخاطر این هیجان از خیلی چیزها صرف نظر کرده که میشه ایرادات مفهومی و علت و معلولی زیادی ازش گرفت، در کل از خوندنش پشیمان نمیشید.
نظر دادن در مورد کتاب نصفش سلیقهای هست...
این کتاب خوب و جذابه و وقتی شروعش میکنی جذبش میشی
ولی اونقدری که میگن فوق العاده است نبود
یک رمانه که داستان جذاب و گیرایی داره و خیلی خوب همه چیز رو بهم متصل میکنه و خلاصه داستان خوبی داره ولی وقتی میگن فوق العاده انتظار ادم خیلی بالاتر از اینهاست
این کتاب خوب و جذابه و وقتی شروعش میکنی جذبش میشی
ولی اونقدری که میگن فوق العاده است نبود
یک رمانه که داستان جذاب و گیرایی داره و خیلی خوب همه چیز رو بهم متصل میکنه و خلاصه داستان خوبی داره ولی وقتی میگن فوق العاده انتظار ادم خیلی بالاتر از اینهاست
کتاب خوب و تاثیر گذاری بود. به نسبت رمان بربادرفته کمی پیچیدگی کمتری داشت و خیلی حاشیه نداشت و فضای داستان بسته بود. در کل خوب بود اما من رمان برباد رفته را جور دیگری دوست داشتم. پایان دومی که نویسنده بعدها برای رمان نوشته بود را نپسندیدم و با همان پایان اول سعی کردم در ذهنم حک شود.
کم کم روند داستان رو به بهبود بود و داشت منو جذب میکرد. رسیدم به جایی از داستان و یهو بوم!!!
میخکوبم کرد
مو به تنم سیخ شد
شاید فکر کنید دارم اغراق میکنم. اما مطمعن باشید وقتی خودتون کتابو بخونید همین نظرو دارید
انقدر جذاب بود که نفهمیدم چجوری دارم کتابو انقدر تند میخونم و ساعت ۳ شده. هنوز کتابو تموم نکرده بودم از اونجایی که چشمام سنگین شده بود ادامه ندادم با اینکه همه وجودم میخواست همون لحظه آخر داستانو بفهمم ولی به خودم گفتم بهتره این داستان وقتی چشمام کاملا بازه و سرحالم تموم بشه. و فردا صفحه به صفحه کتاب منو به وجد آورد جوری که دستمو جلوی دهنم میگرفتم
توصیفهای کتاب منو دقیقا میبرد همون لحظه، همونجا و همونطور که نویسنده میخواست.. من خودمو دقیقا جای راوی داستان حس میکردم راویای که اسمش تا اخر داستان مشخص نشد..
اخر داستان اما تو یک لحظه متوقفتون میکنه و شما بدون اینکه کاری کنید خیره میمونید با کلی سوال. بی نظیر بود.
وقتی کتاب تموم شد و رسیدم به دست نویس نویسنده تازه به خودم اومدم! رفتم به اول کتاب. از اونجایی که شروع کتاب برام جذابیتی نداشت همشو سریع خونده و رد کرده بودم و چیزی ازش یادم نمونده بود حالا که دوباره میخوندمش به خودم اومدم گفتم وای خدای همهی داستان همینجا بود چطور نفهمیدم و این دقیقا مهارت بی نظیر نویسنده رو بهم نشون داد.
لذت خوندن این کتابو از دست ندید. روی صحبتم به ویژه با کسایی هست که عاشقانه و معما پسندن.
از اینکه بگم عاشق کتاب ربه کا شدم زیاد خوشم نمیاد بخاطر اسم کتاب، ربه کا!!