نقد، بررسی و نظرات کتاب سفر دل - جودیت برونته
3.9
330 رای
مرتبسازی: پیشفرض
کتاب "سفر دل" نوشته ی جودیت برونته، داستانی است که به طور عمده بر احساسات و تجربیات درونی شخصیت ها تمرکز دارد. این کتاب با نگاهی عاطفی و عمیق به روابط انسانی و پیچیدگی های آن پرداخته و به ویژه به موضوعات عشق، رنج و جستجوی هویت می پردازد. نقاط قوت: نوشتار احساسی و جذاب: جودیت برونته در نوشتار خود توانسته است عمق احساسات شخصیت ها را به خوبی منتقل کند و خواننده را با خود همراه سازد. پرداختن به روابط انسانی: روابط پیچیده و تأثیرگذار میان شخصیت ها، از جمله عشق و بحران های درونی، به طور جذابی مطرح شده است. فضاسازی عالی: نویسنده با دقت به جزئیات و فضای داستان پرداخته و باعث ایجاد جو روانی خاص در داستان شده است. نقاط ضعف: سرعت کند داستان: در بعضی قسمت ها، پیشرفت داستان ممکن است برای برخی خوانندگان کمی کند و ملال آور باشد. کمبود تنوع در شخصیت ها: شخصیت ها بیشتر در یک مسیر عاطفی پیچیده حرکت می کنند و تنوع کمتری در آن ها دیده می شود. جمع بندی: کتاب "سفر دل" برای کسانی که به داستان های روان شناختی و عاطفی علاقه دارند، می تواند خواندنی و جذاب باشد. با توجه به توجه نویسنده به احساسات و روابط انسانی، این کتاب از جذابیت خاصی برخوردار است، هرچند ممکن است برای برخی خوانندگان، روند کند داستان نقطه ضعفی باشد. در مجموع، کتابی مفید برای کسانی است که به داستان های درون گرایانه و پیچیده علاقمندند.
ممنون از کتاب خوبتون چند نکته خواستم عرض کنم، اینکه این داستان به خوبی توانسته بود برخی اتفاقات رو گویا باشه مثلا مادر ایزومی که به دنبال پسری بی ایمان رفته و حرف پدر و مادرش رو گوش نداد و حتی از خونه فرار کرد، در نتیجه دیدیم که عاقبت کارش رو دید و همسرش هم مردی همراه با او نبود و زندگی ای که اینطور شروع کرده بود به پایان بد و ناگوار ختم شد. دخترش به خدا ایمان آورده و با همسری با ایمان وصلت کرد و زندگی زیباش رو با ایمان آغاز کرد و تفاوت در این دو زندگی به خوبی نشون داده شد. در صورتی که این دختر باید با احترام از کنار مادر می رفت. برخی اتفاقات هم همش در داستان تکرار میشد و اصلا درست نبود. شاید بشه گفت چون نویسنده از کشور دیگه ای بوده؛ اما تونست به خوبی نشون بده که اگر انسان با خدا باشه از تجاوز و کارهای گناه دور تر هست (مثل دختر داستان که در ذاتش خوبی بود و به راه درست کشیده شد و از همون اول هم همراه پدرش نشد.) فقط در یک جا گفته شد خداوند ما عیسی مسیح که نمی دونم اشتباه تایپ بود یا من به اشتباه متوجه شدم، چون باید می گفت خدای عیسی مسیح (ع). در بعضی از بخش های داستان هم که جملاتی رو از منابع مسیحیت برداشت کرده بود، خیلی جالب بود.
شاید خیلیها این رمان رو یه رمان ضعیف با تم مذهبی بدونن چون در هر صفحه از کتاب یه بخش از کتاب مقدس رو آورده ولی به موضوع بسیار مهمی اشاره کرده که در زندگی امروز و در ایران هیچ توجهی بهش نمیشه...
فرزندانی که پدر یا مادرشون یا هر دو ازشون متنفر هستند (به هر علتی) و این فرزندان هیچ پناهی در برابر والدینشون ندارند نه قانونی برای مراقبت از فرزندان هست و نه میشه مثل غرب خونه را ترک کرد و زندگی مستقلی به راحتی شروع کرد...
به اعتقاد من این رمان تلنگری به اعتقادات سنتی و عرف ما که همیشه و در هر صورتی باید به والدین احترام گذاشته بشه در صورتی که در زندگی امروز والدینی هستند که فقط به فرزندانشون آسیب میرسونن...
فرزندانی که پدر یا مادرشون یا هر دو ازشون متنفر هستند (به هر علتی) و این فرزندان هیچ پناهی در برابر والدینشون ندارند نه قانونی برای مراقبت از فرزندان هست و نه میشه مثل غرب خونه را ترک کرد و زندگی مستقلی به راحتی شروع کرد...
به اعتقاد من این رمان تلنگری به اعتقادات سنتی و عرف ما که همیشه و در هر صورتی باید به والدین احترام گذاشته بشه در صورتی که در زندگی امروز والدینی هستند که فقط به فرزندانشون آسیب میرسونن...
این کتاب رو از چند جهت پسندیدم که حضور خدا رو در لحظه لحظه زندگی بسیار زیبا به تصویر کشیده بود، جدا از اینکه چه دین و مذهبی داریم (سپاسگزار بودن بنده نسبت به معبود که باعث آرامش درونی و تقویت ایمان و صبوری انسان میشود)، عشق پاک بین دو انسان رو خیلی قشنگ روایت کرد. و همچنین بیان بسیار شیوای نویسنده محترم. در کل این کتاب ارزش خوندن و تعمق رو داره (با اینکه کتابهای داستانی خیلی کم میخونم اما خوندن این کتاب رو دوست داشتم)
سلام. داستان این کتاب، ماجرای عشق دوجوان ازدو فرهنگ مختلف رابیان میکند. ونکته جالب این داستان، این است که: مادرها همیشه خوب نیستند. این یک واقعیت است وبنده زیاد دیدهام مادرانی که هیچ بویی ازعواطف مادر وفرزندی نبردهاند. البته روند کلی داستان واینکه دوجوان، یکدفعه وبعد ازچندبار دیدن همدیگر، سریع تصمیم به ازدواج میگیرند رانپسندیدم، ولی برای کسانی که رمانهای عاشقانه رامی پسندند، پیشنهاد خوبی است.
قلم نویسندهی داستان رو دوست داشتم. از کلمات و ترکیبهای زیبایی استفاده کرده بود. به علاوه جنبهی مذهبی داستان رو هم داشت. من شخصاً فکر میکردم که در بین افراد غربی فردی به اصطلاح مذهبی وجود نداره. ولی این کتاب از این جهت که این موضوع رو به من فهموند جالب بود.
به غیر از این مطلب، کتاب صرفا داستان یک زندگی عادی رو به تصویر میکشید و نکتهی خاص دیگهای نداشت.
به غیر از این مطلب، کتاب صرفا داستان یک زندگی عادی رو به تصویر میکشید و نکتهی خاص دیگهای نداشت.
سفر دل کتابی لطیف، آرام و سرشار از حس ناب انسانی ست. نثر شاعرانه و جملات پر از احساس، دل خواننده را با خود به سفری درونی می برند؛ سفری به سمت شناخت بهتر خود، عشق و معنای زندگی. این کتاب برای کسانی ست که می خواهند کمی از شلوغی های بیرونی فاصله بگیرند و با دلشان گفتگو کنند. اگر به نوشته های تأمل برانگیز و احساسی علاقه دارید، این اثر را از دست ندهید.
درود و سپاس از کتابراه عزیزکتابی زیبا که علی رغم اینکه دقتی در جزییات نداشت و زمان کافی برای درک خواننده از داستان نبود، اما دلچسب بود و یادآور لطف پروردگار مهربان و عاشق و قدرت عشق داشت که همانطور که گفته بود هیچ چیز حریف عشق نیست و نخواهد بود و پروردگار مهربان را سپاسگزارم که در این داستان سریع و آسان عشق و لطف بی پایان و وعده هایش را به من یادآوری کرد
چارچوب و ساختار داستان کتاب، اصلا جالب نبود. حوادث داستان پشت سر هم و بدون بیان جزییات گفته شده و بسیاری از موقعیت ها غیرمنطقی است. سیر داستان خیلی سریع و بدون کشش داستانی بود و همین از جذابیت اثر کاسته بود. البته تنها نکته ارزشمند داستان، ایمان و اعتماد و امید داشتن به خداوند بود. امیدوارم دیگر چنین کتابهای ضعیفی در کتابراه منتشر نشود.
یه کتاب ضعیف وعجیب وپر از توهین! اول گفت همه ژاپنیها عوضیاند بعد گفت آمریکاییها بهترین آدمها هستن ومسیحیت تنها راه آرامشه بیشتر شبیه این بود میخواد انجیل شخصی خودش رو درست کنه چون بیشتر از داستان بیشتر نقل قول از مسیحی بود با وجود رایگان بودن کتاب پیشنهاد نمیشه وقت با ارزش خودتون رو به کتاب دیگه از اختصاص بدید موفق باشید
خوندن کتاب و دوست داشتم، نامهربونی والدین درد بدیه فکر کن اولین جایی که چشم باز میکنی تو رو نخوان منم این درد و کشیدم البته نه به این شدت اما خب... منم یادگرفتم بهترین دوست ووالدینم خود پروردگار منه فرقی نداره چه دینی داریم مسلمان یا مسیحیت یا... خوندن این کتابها برای همه مفیده که فراموش نکنیم بهترین حامی ما خداست😍😍😍
"سفر دل" از جودیت برونته یه کتابی هست که با داستانی عاشقانه و در عین حال فلسفی، شما رو به دنیای درونی شخصیتها میبره. زبان کتاب زیبا و احساسی هست و پر از لحظاتی که باعث میشه به عمق احساسات و افکار شخصیتها نفوذ کنید. اگر دنبال یه داستان با عمق و سفرهای فکری هستید، این کتاب میتونه تجربه جالبی براتون باشه.
بخش عاشقانه داستان و سرگذشت ایزومی و آشنایی و عشق پاکشون با جان رو دوست داشتم، همینطور با مرور کتاب مذهبی هم مشکلی نداشتم ولی مسئله کتاب اینه که یه مقدار با دید سنتی داره نگاه میکنه مثلا جان منتظر میمونه تا ایزوکی غذا رو درست کنه... نمیاد کمک. کلا کنار هم در نظر نگرفته دوتا عاشق رو یکسری جاها
داستانش معمولی بود اما من خیلی خوشم اومد از سیاستِ نویسنده برای نشر دادن مطالب کتاب مقدسشون. من شاید توی حالت عادی هیچ وقت نرم کتابهای آسمونی دیگه رو بخونم، اما این نویسنده در قالب رمان مطالبی از کتاب مقدسشون رو هم به من منتقل کرد. ای کاش ما شیعهها هم یاد بگیریم از این سیاستها...
کتاب خوبی بود. نویسنده با استفاده از ایات کتاب مقدس داستانش را پیش میبرد. البته بعضی فکر میکنمد نویسنده از خواهران برنته است ولی چنین نیست فقط فامیلیشان یکی است. این کناب توجه و توکل به خداوند را تشویق میکرد که جنبه زیبای داستان بود و تمام شخصیتها افراد رنج کشیده و صدمه دیده بودند. ممنون
در ابتدا داستان روند چندان دلچسبی نداره اما در ادامه و خصوصا بعد از رسیدن به مقصد جالب میشه و کمی مضطرب میشید، دوست دارید شخصیت اصلی داستان استقامتش رو حفظ کنه و دائما به این فکر میکنید که قراره بخاطر مهربانی یا آرام بودن ذاتیای که داره در مقابل مادرش کوتاه بیاد یا نه؟
در هر قسمت از داستان با یک آیه از کتاب مقدس مسیحیت آشنا میشید و تقریبا حول محور آیه ابتدای هرفصل، اون فصل پیش میره.
البته باوجود اینکه نباید زیر بار زور رفت کاملا موافق هستم اما قسمتهایی از داستان با فرهنگهای ما تفاوتهایی داره که میشه گفت بخاطر تفاوتهای فرهنگی قابل درک هستند اما به هرحال اگر به جای شخصیتهای اصلی خودمون رو قرار بدیم نمیتونیم از برخی جنبهها ارتباط بگیریم.
گرچه فرهنگ مردمان ژاپن به ما خیلی نزدیکتر هست و این موضوع مسئلهی رفتار این دختر با مادرش رو کمی غیرقابل درک میکنه (با توجه به فرهنگ مردم ژاپن) در حالی که رفتار پسر کاملا مطابق فرهنگ غرب هست.
خوندن کتاب خالی از لطف نیست و داستان مثل امواج آرومی که کم کم متلاطم شده و بعد دوباره به آرامش قبلشون برمیگردند پیش میره.
بیان کتاب روان و شیواست و از این نظر برای خواننده راحته.