نقد، بررسی و نظرات کتاب دکتر جکیل و آقای هاید - رابرت لویی استیونسن
4.6
30 رای
مرتبسازی: پیشفرض
Elham Masomi
۱۴۰۲/۰۲/۰۸
00
دوست داشتم زود و تند بخونمش و اصلا دلم نیومد کتاب و زمین بگذارم. گرچه وسط داستان اونجا که نامهها و دست خط یکی بود متوجهی موضوع شدم. اما بیش از معما، مفهومِ داستان برام با ارزش بود. اینکه وجود دکتر کمرنگ تر میشد و قسمت شیطانی پررنگ تر. اینکه دکتر فکر میکرد میتونه همه چیز رو تحت کنترل بگیره اما در واقعیت اینگونه نشد. من عاشق ادبیات و رمانهای خارجیام در عین ساده بودن بدون شاخ و برگ اضافی معنایی عمیق رو میرسونن. که هم برای بچهها قابل درکه هم بزرگترها. مثل همون پینوکیو مثل بی نوایان و مثل هزار اثر دیگه. من این کتاب رو از کتاب مسخ کافکا شتاختم. در ترجمهای که از این کتاب خوندم چندین بار نام کتاب جکیل و هاید ذکر شد و حسابی کنجکاو بودم ببینم چه خبره. استعارهها بی نظیره. ما در نگاه سطح میگیم عوض شد. شیطانی شد اما خبر از عذابی که اون فرد بعلتِ وجودِ این وقایع میکشه، نداریم.
نظری ندارم. اراده تون رو قوی کنید. به صدای وجدان و قلبتون گوش بدید و در عین حال زرنگ باشید. ثبات شخصیت اینطور به وجود میاد. همینطور که این کتاب داستانیه، درواقع یه کتاب روانشناسی هم محسوب میشه و آموزندست البته اگه معیار خوندنش عبرت گیری و تقویت اراده و هماهنگ کردن قلب و مغز باشه. برداشت من این بود. موفق باشید.
این داستان، به شکلی زیبا، واقعیت دوگانهی وجود انسان امروزی را به تصویر کشیده. فارغ از بحث خیر و شر؛ میتواند به نقابی که هر آدمی بر چهره میزند، اشارهی روانشناسانهی کوتاهی داشته باشد. اینکه ما جلوی دیگران چطوری ظاهر میشویم و خارج از کلیشهها، در پس افکار پنهانمان ممکن است دنیای دیگری باشد. واقعا زیبا بود.