و اما کتاب غوغا... باز هم سنگ تمامی از کارهای شما... این که کسی بخواهد دنبال سرنوشت برودبد نیست... غوغا عجول بود و کم تجربه زود باور وساده... اعتماد تام فقط برای خداست نه بنده هایش. .. او مغرورانه عشق پاک وصادقانه پسر بادهای شمالی را رد کرد و او را شکست... واما کینه برادر و خواهر نسبت به خواهرشان و رها کردنش اگر صادق باشم باید بگویم (عدو شود سبب خیر اگرخدا خواهد) از هر دو طرف تاوان دادند دو نفر با جانشان و غوغا با مرگ خالهاش لیسا تاوان کینه و ندانم کاری هایشان.. مثل همیشه سرشار از درس زندگی و این همان چیزی است که نوشته هایتان را خاص میکند... موفق باشید کتاب خوابگاه مردگان چه زمان چاپ میشه؟
این که کسی بخواهد دنبال سرنوشت برودبد نیست...
غوغا عجول بود و کم تجربه زود باور وساده...
اعتماد تام فقط برای خداست نه بنده هایش. ..
او مغرورانه عشق پاک وصادقانه پسر بادهای شمالی را رد کرد
و او را شکست...
واما کینه برادر و خواهر نسبت به خواهرشان و رها کردنش
اگر صادق باشم باید بگویم (عدو شود سبب خیر اگرخدا خواهد)
از هر دو طرف تاوان دادند دو نفر با جانشان و غوغا با مرگ
خالهاش لیسا تاوان کینه و ندانم کاری هایشان..
مثل همیشه سرشار از درس زندگی و این همان چیزی است که نوشته هایتان را خاص میکند... موفق باشید
کتاب خوابگاه مردگان چه زمان چاپ میشه؟