نقد، بررسی و نظرات کتاب صد دست لباس - الئنور استس
4.6
124 رای
مرتبسازی: پیشفرض
محمدرضا
۱۴۰۴/۰۱/۱۳
00
کتاب *صد دست لباس* اثر النور استس، داستانی لطیف و تأثیرگذار دربارهٔ قضاوتهای ناعادلانه، همدلی و پشیمانی است. روایت آن، ساده اما عمیق است و بهخوبی احساسات شخصیتها را منتقل میکند. واندا، دختر مهاجری که مورد تمسخر همکلاسیهایش قرار میگیرد، شخصیتی است که خواننده به او احساس نزدیکی و دلسوزی پیدا میکند. این کتاب، درس مهمی دربارهٔ مهربانی و تأثیر کلمات بر دیگران ارائه میدهد که برای کودکان و حتی بزرگسالان قابل تأمل است. تصویرگری لوئیس اسلوبودکین، با سبک نرم و احساسی خود، به فضای داستان رنگی از غم و امید میبخشد. یکی از نکات مثبت کتاب، نمایش پشیمانی شخصیتهای داستان و تأکید بر تغییر رفتار آنهاست. پایانبندی آن نیز تأثیرگذار و فراموشنشدنی است، زیرا بهجای نتیجهای ساده و خوشحالکننده، مخاطب را به تفکر دربارهٔ اعمالش وامیدارد. با وجود اینکه داستان در دهه ۱۹۴۰ نوشته شده، همچنان پیام آن در دنیای امروز کاملاً مرتبط و مهم است. در مجموع، *صد دست لباس* کتابی ارزشمند با پیام اخلاقی قوی است که خواندن آن برای هر سن و سالی توصیه میشود.
کتاب «صد دست لباس» داستان دختر نوجوانی به نام «واندا پترونسکی» است که با خانواده لهستانیتبار خود در یکی از شهرهای امریکا زندگی میکند. همکلاسیهای واندا در مدرسه او را مسخره میکنند…. نویسنده که در واقع خود یکی از همکلاسیهای واندا بوده سعی کرده است با نوشتن این داستان، اشتباه خود را جبران کند. گناه او «بیتفاوتی» نسبت به آزار واندا بود. این داستان در سال ۱۹۴۵ جایزه «نشان نیوبری» را اخذ کرد و در سال ۲۰۰۷ یکی از صد کتاب منتخب معلمان «انجمن آموزش ملی» امریکا گردید.
صد دست لباس نوشتهی «الینور استیس» با تصویرگری «لوییز اسلوبودکین» را «شقایق قندهاری» به فارسی برگردانده است. این کتاب برای کودکان گروه سنی (ب) و (ج) در نظر گرفته شده است. هلنا استیس دختر نویسندهی کتاب در مقدمه آورده است: «سالها پیش از مادرم پرسیدم که چرا این داستان را نوشت. او به من گفت که در دبستان یک همکلاسی داشته که چون هر روز با همان یک دست لباس به مدرسه میآمد، مورد تمسخر و آزار قرار میگرفت؛ علاوه بر این که نام لهستانیاش خاص و غیرعادی بود و تلفظ آن برای خیلیها دشوار… همکلاسی او هر روز همان یک دست لباس را میپوشید و به مدرسه میرفت؛ چون او فقط همان یک دست لباس را داشت.» خشونت کلامی، تمسخر و ریش خند کردن، پذیرش دیگران، اقلیتهای قومی و مهاجرت و نقش هنر در زندگی، داشتن مناعت طبع و بلندنظری و از دست ندادن امید و آرزو در فقر از ویژگیهای داستان و سبب عمق بخشیدن به آن است.
صد دست لباس نوشتهی «الینور استیس» با تصویرگری «لوییز اسلوبودکین» را «شقایق قندهاری» به فارسی برگردانده است. این کتاب برای کودکان گروه سنی (ب) و (ج) در نظر گرفته شده است. هلنا استیس دختر نویسندهی کتاب در مقدمه آورده است: «سالها پیش از مادرم پرسیدم که چرا این داستان را نوشت. او به من گفت که در دبستان یک همکلاسی داشته که چون هر روز با همان یک دست لباس به مدرسه میآمد، مورد تمسخر و آزار قرار میگرفت؛ علاوه بر این که نام لهستانیاش خاص و غیرعادی بود و تلفظ آن برای خیلیها دشوار… همکلاسی او هر روز همان یک دست لباس را میپوشید و به مدرسه میرفت؛ چون او فقط همان یک دست لباس را داشت.» خشونت کلامی، تمسخر و ریش خند کردن، پذیرش دیگران، اقلیتهای قومی و مهاجرت و نقش هنر در زندگی، داشتن مناعت طبع و بلندنظری و از دست ندادن امید و آرزو در فقر از ویژگیهای داستان و سبب عمق بخشیدن به آن است.
داستان در مورد دختر نوجوانی به نام واندا پترونسکی است که با خانواده لهستانی خود ر شهر زندگی میکند همکلاسیهایش در مدرسه او را مسخره میکردند و سر به سرش میگذاشتند پگی و مدی نیز همینطور. پگی سر به سر او میگذاشت و از او در مورد لباسهای زیادش سوال میکرد و میخندید دوستش مدی نیز در مقابل کارهای او سکوت میکرد و فقط تماشا میکرد آنها نیز اسم عجیب او را نیز مسخره میکردند و از اینکه او لهستانی هست برایشان عجیب بود عاقبت واندا و پدر و برادرش از آن جا رفتند پگی و مدی از کارشان پشیمان شدند به خصوص مدی؛ او فهمید که نباید در مقابل کارهای اشتباهی که دوستش انجام میداد سکوت کند آنها به واندا نامه نوشتند و گفتند که در مسابقه نقاشی برنده شده است و به خاطر اینکه او را مسخره میکردند و عذرخواهی کردند چند ماه بعد واندا برای آنها نامه نوشت و در نامه متوجه شدند که واندا آنها را بخشیده و بلکه از آنها متنفر نیست.
در نقد و ستایش این کتاب باید بگم که جالب بود و خیلی متن جذابی داشت مخصوصا اینکه معمولا بچههایی در گروههای مدرسه یا دوستان هستند که با بقیه اختلاف فرهنگی، نژادی و حتی مالی دارند؛ بنابراین این کتاب راهنمای خوبی برای چگونگی مواجه شدن با تفاوت هاست کتاب حاضر داستان دختری به نام واندا پترونسکی است که با خانوادهی لهستانیتبار خود در آمریکا زندگی میکند. واندا به دلیل فقر و لهجهی متفاوتش، مورد تمسخر همکلاسیهایش قرار میگیرد. او ادعا میکند که صد دست لباس زیبا در کمدش دارد، اما کسی باور نمیکند. داستان به موضوعاتی مانند قلدری، همدلی و پذیرش تفاوتها میپردازد و نشان میدهد که واندا با وجود ظاهر سادهاش، فردی خلاق و بااستعداد است. این کتاب پیامهای قدرتمندی دربارهی مهربانی و درک دیگران به خوانندگان ارائه میدهد
داستان زیبایی درباره دختری مهاجر و فقیر است که همکلاسیهایش او را مسخره میکنند. او هم برای این که بتواند دوستی پیدا کند و توجه آنها را به خود جلب نماید، درباره لباسهایش دروغ میگوید. نویسنده خیلی خوب و با بیانی قابل فهم برای کودک و نوجوان، موضوع را بیان کرده و پشیمانی و دلجویی دوستانش از او را نشان میدهد. خیلی خوب میآموزد که تمسخر دیگران چقدر رفتار وقیحانهایست و هیچ چیز بهتر از نشان دادن این زشتی برای آموزش نیست.
این کتاب برای نوجوانها خوبه تا ارتباط برقرار کنن، برای کودکان مناسب نیست، دنیای کودکان خیلی زیباست و همش درحال بازیگوشی، یکم بزرگ تر که میشن به فکر روکم کردن و پز دادن هستن، این کتاب هم درمورد دختری از طبقه ضعیف و مهاجر بود که همکلاسی هاش به خاطر لباس تکراری رنگ ورو رفته هرروز سوژش میکردند ازش سوالهای تکراری میپرسیدن که چند دست لباس داری و اونم به دروغ میگفت صد دست