نقد، بررسی و نظرات کتاب عقاید یک دلقک - هاینریش بل
4.2
209 رای
مرتبسازی: پیشفرض
روایت کتاب به صورت سیال ذهن هست همونطور که در جایی از کتاب میخونیم چیزی که برای دیگران واقعی به نظر میرسه از نظر من تخیلی و غیر واقعی است و در واقع دلقک بیشتر نجواهای ذهنش رو بیان میکنه و از این نظر بیانی شیوا و عالی داره هرچند ممکنه خسته کننده به نظر برسه. در مورد مفهوم کتاب باید گفت نویسنده سعی داره اساس مذهب رو به چالش بکشه که بنده هم کاملا موافقم و به نظرم هر جا نامی از مذهب باشه کنارش تعصب و در ادامه توجیه و فساد ظاهر میشه در واقع نویسنده هم بیان میکنه که مذهب هر جایی به مشکل میخوره قانون سازی میکنه و پشت این قوانین و تبصرههای ساختگی خودش قایم میشه. بدتر از خود مذهب طرفداران اون هستن که جریان تعصب در رگهاشون جاری میشه و بینش بدون قضاوت رو از دست میدن.
در موردنوشتار کتاب هم باید گفت ویراست ضعیف همراه با غلطهای املایی فراوان دارد که ضعف کوچکی نیست.
در موردنوشتار کتاب هم باید گفت ویراست ضعیف همراه با غلطهای املایی فراوان دارد که ضعف کوچکی نیست.
اولین بار در دوره خدمت سربازیم با این کتاب اشنا شدم دقیقا ۱۷سال پیش الان این کتاب خواندم بسار زیبا بود چون همیشه شخصیت خودمه شبیه شخصیت این دلقک میبینم درست مثل اون فکر میکنم، وضعیت فعلی جامعه ما درست مثل وضعیت المان اواخر دهه چهل و پنجاه میباشد این نویسنده هم تبدیل شد به نویسندهای که من واقعا افسوس میخورم که دیگه در کنار ما نیستن خیلی دوست داشتم تو یک روز بارانی با ایشون در یکی از کافههای برلین قهوه بخورم و در مورد عقاید شخصیمون صحبت کنیم.
نویسنده با دقت کردن به جزییات و زوایای مخفی شخصیت یک دلقک سعی در به تصویر کشیدن انزوای شخصیت اصلی داستان دارد
فردی اجتماعی ولی تنها و در تکاپوی فرار از تمام رنجهای زندگی
با تکیه بر خوشیها و لذتهای کوچک زندگی... من در مقام یک نقد کننده یا تحلیل گر نیستم ولی به نظرم فقط تنها اشکال موجود در قسمتهایی از کتاب، کلیشهای بودن بعضی از حالتهای شخصیت داستان است
در کل،
هاینریش بل دوست داشتنیه
فردی اجتماعی ولی تنها و در تکاپوی فرار از تمام رنجهای زندگی
با تکیه بر خوشیها و لذتهای کوچک زندگی... من در مقام یک نقد کننده یا تحلیل گر نیستم ولی به نظرم فقط تنها اشکال موجود در قسمتهایی از کتاب، کلیشهای بودن بعضی از حالتهای شخصیت داستان است
در کل،
هاینریش بل دوست داشتنیه
به نظرم کاملا کتاب چرتی بود. اخه خیلی تعریفش رو شنیده بودم و هر جا میرفتم صحبتش بود ولی زمانی که خوندم واقعا چیز شگفت انگیزی در این کتاب من ندیدم. کتاب در مورد شخصیتی هست که دلقک هست و شغل و پیشش دلقک بودنه و به نظرم خوده شخصیت اول داستان کاملا انسان از خود مچکر و غیر منطقی هست و افکاری که داره باعث میشه بقیه ازش دور بشن و حق هم داره. در کل به نظرم نمیارزید وقت براش بذارم. از طرفی هم این جور کتابها با ایمان ادم سرو کار داره وممکن هی ایمان انسان رو به چالش بکشه. زیر هجده سال فکر نمیکنم خوندنش براشون مناسب باشه
فضاسازی و توصیفهایی ک شده بود قشنگ بود. بعضی دیالوگ هاشم زیبا بود. مثه اونجا ک گفته بود بهترین جا برای یک حرفهای بین غیرحرفه ایها بودنه. و از طرفی خیلی قشنگ تا وسطای رمان تو اصن نمیفهمی قضیه چیه ینی نویسنده تو میکشونه به جلو تا کتابو بخونی... این پوعن مثبتی بود. من فقط نفهمیدم اخرش ینی ماری واقعا رفته با اون اون پسره. پس هانس چی میشه ینی به این زندگی اسف تاکش ادامه میده؟
مزخرف
داستان ضعیف بود
یا بهتره بگم داستان نبود این کتاب
بیشتر شبیه خوندن خاطرات نه چندان جذاب یه شخص توسط خودش بود
قضاوت هاش درباره مذهبهای مختلف مسیحیت هم عملا به درد ما نمیخوره
دربارهی اشخاص بیش از حد قضاوت میکرد
به نظرم در حدی نبود که بخواد افراد دیگه رو مورد قضاوت قرار بده
پایان داستان هم افتضاح
یه دلقک بد که حداقل داشت آبرومندانه کار میکرد
تبدیل میشه به یه نوازنده خیابونی..
مزخرف
همین
داستان ضعیف بود
یا بهتره بگم داستان نبود این کتاب
بیشتر شبیه خوندن خاطرات نه چندان جذاب یه شخص توسط خودش بود
قضاوت هاش درباره مذهبهای مختلف مسیحیت هم عملا به درد ما نمیخوره
دربارهی اشخاص بیش از حد قضاوت میکرد
به نظرم در حدی نبود که بخواد افراد دیگه رو مورد قضاوت قرار بده
پایان داستان هم افتضاح
یه دلقک بد که حداقل داشت آبرومندانه کار میکرد
تبدیل میشه به یه نوازنده خیابونی..
مزخرف
همین
فقط میتونم بگم به کتاب عالی که باید با دقت خونده بشه که در نگاه اول و با بیدقت خوندن یه کتاب خسته کنندس ولی با دقت که بخونیم و به ریزه کاریاش دقت کنیم میشه یه کتاب پر معنی با سطح بالا. صحنه سازیاشو دوس دارم عاشق صحنه عوض کردنشم مثلا داره یه قضیه مربوط به چند سال قبلو تعریف میکنه بعد یهو میاد تو زمان حال. کلا کتاب عالی ایه❤
این رمان بخوبی سرگشتگی بک انسان و ویرانگری خودخواسته همراه با نوعب لجبازی را نشان میدهد، انسانی که درگیر وابستگی شدیدیست به طوریکه بدون آن شخق حس پوچی دارد، او انسانی عصیانگر است که علیه همه چیز حتی خودش جبهه گرفته و خودش را کاملا به جریان ناملایمات سپرده.... این رمان را شدیدا توصیه میکنم برای انسان در عصر امروزی بسیار پند آموز است
این کتاب به من آموخت که ثروت شاید باعث رفاه و آرامش شود اما ضامن سعادت و خوشبختی افراد نیست.
در کل داستان خوبی داشت اما بنظرم نویسنده میتوانست پایان بندی بهتری در نظر بگیرد.
اگر وقت آزاد دارید برای یکبار خوندن این کتاب را توصیه میکنم.