کتابی بسیار جذاب با یک سبک نوشتاری بسیار روان و گیرا.
آنقدر صمیمانه که خود را کنار دست شهربانو حس میکنی وقتی خاطراتش را حکایت میکنی.
با غصه هایش اشک میریزی، و با خاطرات شیرینش لبخند نی زنی.
ابراهیم را میبینی که جلوی چشمانت بزرگ میشود، نوجوان میشود، قد میکشد، پشت لبش سبز میشود و رگ غیرتش گل میکند برای وطنش و....
حتما این کتاب بینظیر را بخوانید.
به نظر من یکی از جالبترین و روانترین کتابهایی است که خوانده ام. من در دوران جنگ ایران نبودم ولی با خواندن این خاطرات احساس میکنم چقدر نا گفتنی در دل این انسانهای پر افتخار و شجاع هست که ما هرگز نخواهیم فهمید بسیار بسیار عالی بود
کتاب فوق العاده ایه. به قدری روان نوشته شده که کاملا میتونم تصویرسازی کنم.. من با این کتاب ابراهیم شدم... با این کتاب عبدالله شدم... با این کتاب بارها و بارها مادر ابراهیم شدم... اشک ریختم و مادر ابراهیم شدم
آنقدر صمیمانه که خود را کنار دست شهربانو حس میکنی وقتی خاطراتش را حکایت میکنی.
با غصه هایش اشک میریزی، و با خاطرات شیرینش لبخند نی زنی.
ابراهیم را میبینی که جلوی چشمانت بزرگ میشود، نوجوان میشود، قد میکشد، پشت لبش سبز میشود و رگ غیرتش گل میکند برای وطنش و....
حتما این کتاب بینظیر را بخوانید.