نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی هرگز رهایم مکن - کازوئو ایشی گورو
3.9
102 رای
مرتبسازی: پیشفرض
Nahid Ghovanloo
۱۴۰۳/۰۴/۱۶
00
داستان پر از سوال بود اما اگر صرفا به دنبال جواب سوالتون باشین که چهارچوب داستان چیه، براتون کسل کننده میشه با یک انتظار طولانی، اولین سوال خودم این بود که چرا انقدر جزئیات مهم است؟ جزئیات صحبتها، نگاهها، روابط و اینکه در خلال داستان بارها گفته میشه اتفاقی که روز بعد افتاد و شما منتظر یک اتفاق خاص هستید اما فقط یک حرف یا نگاه جزئی ست، هر چه به پایان قصه نزدیک شدم فهمیدم که داره میگه وقتی راه کوتاهه و آخرش معلومه، جزئیات و لحظه ها میتونه معنی زندگی باشه و خب داستان روابط اجتماعی، عشق و رابطه جنسی رو بخشی از زندگی بیان میکنه نه هدف زندگی، فکر میکنم این داستان بسیار ارزشمند و عمیق بود برای کسانی که سطحی نگاه نمیکنن و دنبال مفاهیم هستندیک انتقاد دارم به ویراستار کتاب که انگار اصلا تلاشی نکرده بود تا جایی که در یک پاراگراف چندین بار از کلمه پنداری استفاده شده بود که شنیدن متناوب آن آزاردهنده بود و چندین نمونه دیگه اجرای خانم پاک ذات مثل همیشه عالی بود ممنون
من قبلا این کتاب را شنیدم و نظر دادم ولی از آنجایی که نظر اول را غیر منصفانه میدانم حالا نظر جدیدی ثبت میکنم. باشد که دوستانی که به تازگی میخواهند کتاب را بشوند بهره ببرند.
قبلا نوشتم که رمان متوسطی است ولی حالا که فکر میکنم میبینم رمان بینظیری است اما چون مملو از غم است و شاید من در شرایطی که نباید آن را شنیدم نظر خوبی ندادم.
داستانی است کاملا شریف و انسانی درباره روابط ناعادلانه بشری در دنیایی مدرن که آنقدر پیشرفت کرده که برای حفظ جان انسانها دست به شبیه سازی میزند و انسانهای بی هویتی را خلق میکند که زندگیشان متعلق به دیگری است. آنچه که در رمان کلارا و خورشید هم شاهد آن هستیم ولی اینجا به مراتب دردناک تر است چرا که با انسان طرفیم.
فضای داستان بسیار غم بار و خاکستری است و اطلاعات ذره ذره به مخاطب داده میشود که از نقاط قوت داستان است.
گویندگی خانم پاک ذات عالی است و فضای غم آلود داستان را به خوبی نشان میدهد.
با سپاس از کتابراه.
قبلا نوشتم که رمان متوسطی است ولی حالا که فکر میکنم میبینم رمان بینظیری است اما چون مملو از غم است و شاید من در شرایطی که نباید آن را شنیدم نظر خوبی ندادم.
داستانی است کاملا شریف و انسانی درباره روابط ناعادلانه بشری در دنیایی مدرن که آنقدر پیشرفت کرده که برای حفظ جان انسانها دست به شبیه سازی میزند و انسانهای بی هویتی را خلق میکند که زندگیشان متعلق به دیگری است. آنچه که در رمان کلارا و خورشید هم شاهد آن هستیم ولی اینجا به مراتب دردناک تر است چرا که با انسان طرفیم.
فضای داستان بسیار غم بار و خاکستری است و اطلاعات ذره ذره به مخاطب داده میشود که از نقاط قوت داستان است.
گویندگی خانم پاک ذات عالی است و فضای غم آلود داستان را به خوبی نشان میدهد.
با سپاس از کتابراه.
تابحال چنین داستانی منحصربفرد و خاص نخوانده و نشنیده بودم، واقعا نویسنده قلم بسیار توانایی دارد و شاید باورتون نشه و شاید بخندین ولی چیزی که میخام بگم کاملا واقعی و با تمام صمیمیت خودم بیان میکنم… در کل من آدم خشک و خشنی هستم و تابحال یادم نمیاد با دیدن فیلمی یا کتابی یا داستانی زیاد متاثر بشم و این کتاب باعث شد اولین بار تو عمرم بعد شنیدنش گریه کردم و واقعا کتاب بار احساسی فوق العادهای داره و نهایتا باعث میشه آدم به همبن چیزی که هست و چیزایی که داره شکر کنه و برای مدتی هم که شده آدم و از غرق شدن کامل تو مادیات بیدار کنه…کتاب فوق العادهای هست و نمیخام بگم افرادی که این مدل یا اون مدل رمانها رو دوست دارند ازش استفاده کنند بلکه بدون شک باید همه این کتاب رو حتما مطالعه کنند. با تشکر از کتابراه🌹
موقعی که داشتم فصل به فصل کتاب رو گوش میدادم، به ذهنم میرسید که تجربهام رو از متن کتاب و همینطور صدای گوینده، با بقیه به اشتراک بگذارم. ولی وقتی تموم شد حیفم اومد که لذت تجربه کردن در برخورد اول با این کتاب رو از دیگران بگیرم. واسه همین فقط این دو کلمه رو در وصفش میگم که البته در تقدم اینکه کدوم کلمه رو اول بگم دو به شک شدم. ولی نظر نهاییم درباره کتاب این شد: زیبا و غمناک
کتاب عجیبیه... تو رو با خودش میبره حتی اگه نخوای چون موضوعی داره که برات مدام سوال پیش میاد... نویسنده این کتاب ذهن بازی داره و میتونه طوری داستانو جلو ببره که تخیل خودشو به واقعیت خیلی نزدیک کنه... از یه جاهایی از داستان متوجه میشی که داری همزاد پنداری میکنی با موجوداتی که خیالین... صدای خوانش عالی و تاثیر گذار بود
کتابی بسیااار خسته کننده بدون هیچ موضوع خاصی، با ریتم یکنواخت، موضوعش متفاوته ولی اصلا گیرایی نداره از معدود کتابهایی بود که نصفه رها کردم، واقعا دوست دارم بدونم دوستانی که کتاب به نظرشون بی نظیر و جالب بوده چی متوجه شدن که من نفهمیدم
حیف از خانم پاک ذات که وقت برای این اثر گذاشتن
حیف از خانم پاک ذات که وقت برای این اثر گذاشتن
ضعیفترین و بیمعنیترین کتابی که تاحالا دیدم، کپی خیلی ضعیفی از یه فیلمه قدیمی که موجودات آزمایشگاهی برای اعضا به وجود میومدن و وسط یه بیابون دور از تمدن بزرگ میشدن و فکر میکردن دنیای اصلی پشت دروازه هاست، حتی قسمتهایی نشون میداد که رفتن و اصل خودشون رو پیدا کردن، غیر از قسمت آخرش که کمی معنا داشت در کل کار بدرد نخوری بود و حیف پول