نقد، بررسی و نظرات کتاب خوشههای خشم - جان اشتاین بک
4.5
46 رای
مرتبسازی: پیشفرض
سپهر رییسی
۱۴۰۳/۱۰/۱۵
00
محوریت این داستان، جامعه ای با حاکمیت بورژوازی، فئودالیسم و وجه ی بی رحم سیستم بانکداری را به مخاطب نمایش می دهد. کتاب از داخل جامعه خانواده شروع شده و سپس به فاجعه بحران بیکاری در جامعه وسیع تر کشور می رسد، به نقل دیالوگی (بانک هیولا است، هیولا تصمیم گرفته زمین های شما را بگیرد، حتی ما هم که از اعضای این سیستم هستیم نمی توانیم بر آن غلبه کنیم و جلویش را بگیریم) متوجه این جریان کامل می شویم زمانی که خانواده ها به ناچار مجبور می شوند خانه ها و زمین هایشان را رها کنند و بدست چنگ های سرد آهنین تراکتور ها بسپارند و هزاران هزار خانواده از شرق به غرب کشور (از اوکلاهما به کالیفرنیا) رهسپار می شوند. زمین هایی که زمانی پدر بزرگ هایشان با سرخ پوست ها برای تصاحبشان جنگیده بودند و نسل به نسل چرخیده بود (البته این نیز خود نوعی دیگر از تصاحب به زور است). گرچه سیستم برقرار شده در اینجا به بانکداری ختم می شود به این علت که محصولات (ذرت) کشاورزان در زمین هایشان به دلیل گرد و غبار از بین رفته و از بانک وام گرفته اند و چون قسط های آن را نتوانستند پرداخت کنند (امید واهی به برداشت محصول سال های بعد) بانک زمین هایشان را تصاحب کرده. سیستمی که خوشه خشم را بین آن ها پروراند و زمین داران بزرگ و سرمایه دار ها برچسب افراد سرخ (سوسیالیسم ها یا بلشویک ها) به افراد خشمگین زدند. گرچه در این میان و آشوب ها این افراد هم با این نوع ایده ئولوژی ها وجود داشتند اما هربار با سرکوب شدید نیروهای پلیس مواجه می شدند. پول های کلانی که صرف اسلحه، گاز اشک آور، بنزین و از این قبیل شد اما در این میان بدلیل نبود کار، فقر و گرسنگی و آوارگی، عده ی زیادی جان میدادند.