نقد، بررسی و نظرات کتاب جوراب بلند زنانه - تیم اوبراین

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
ابوالفضل حیدری
۱۴۰۲/۸/۲۸
رمان درباره یک سرباز است که همه از او به عنوان یک دیوانه یاد می کنند این سرباز یک دوست دختر دارد که جوراب شلواری این دختر را همیشه به دور گردن خود می اندازد و از آن به عنوان یک شی قیمتی و مهم استفاده میکند او معتقد است که این جوراب شلواری ها برای او مانند بک سپر امنیتی هستند که در مواقع ضروری او را از خطر نجات میدهد هر وقت او را برای کاری فرا خواندند همیشه آن جوراب ها به دور گردن او بودن قبل از شروع عملیات بقیه نیروها به سمت سپر و جلیقه میرفتند اما او به جوراب شلواری ها متوسل میشد و به طور عجیب هم در هیچ عملیاتی مجروح نمیشد حتی یک بار او لیز خورد اما پایش به مین برخورد نکرد تاروزی که دوست دخترش به او نامه داد و او را خیلی راحت کنار گذاشت تا مدت ها سکوت میکرد و با کسی حرفی نمیزد اما بعد از یک مدت بیرون امد و جوراب شلواری ها هم به دور گردنش بودند او گفت من به این باور دارم و به عشقم برای همیشه وفادار میمونم
Mehdi Moghaddam
۱۴۰۲/۱/۲۲
با سلام
داستان خیلی جالبی بود. مردی با اعتقاد قوی و ایمان کامل و باور زیاد. ایمان و باوری که بخاطر رسیدن به عشقش بود. شاید برای خیلی از ماها باور او یک چیز بسیاری سطحی بود. شاید خیلی هامون بگیم مگه جوراب شلواری چه قدرتی داره که می‌تونه اونو از مشکلات و حوادث نجات دهد. ولی میدیدم که قدرت داشت. البته قدرت جوراب شلواری نبود اون قدرت باورش بود. که روی مین افتاده بود و مین عمل نکرده بود. یا در یک مکان بدون حفاظ وسط دشمن گیر افتاده بود و هیچ صدمه‌ای بهش نرسیده بود. اینها همش قدرت باور انسان است.
در‌ کل کتاب خوبی بود و من به همه توصیه خواندن این کتاب را می‌کنم.
با تشکر
سما جعفری
۱۴۰۳/۷/۲۵
داستان درباره سربازی است که اعتقاد و باور قلبی عمیق و عجیبی به عشق خود دارد و به نظرش می‌آید که جورابهای معشوقش، او را در مقابل خطر حفظ میکند. گرچه در واقع این نیروی عشق عمیق او و امید به دیدار معشوق است که او را سالم و زنده نگه میدارد و جورابها تنها سمبل آن عشق و یادآور معشوق او هستند. حتی پس از بی‌وفایی آن دختر، باز هم عشق آرمانی خود را رها نمیکند و دوست دارد با همان احساس زیبا زندگی خود را ادامه دهد.
A.asgari
۱۴۰۲/۱/۵
داستان در باره‌ی مردی قویی هیکل و در عین حال روحی مهربان بود
که در جنگ بین امریکا و ویتنام بود
عاشق دوست دخترش بود و جوراب اونا میپرستید
بو میکرد و به گردنش میبست
و اعتقاد داشت که این جوراب‌ها یا همون عشق به دادش میرسه و ازش محافظت میکنه
ولی اخرش دوست دخترش اونا رها کرد ولی باز اون جوراب و به گردنش میبست و گفت از عشقش دست نمیکشه
یه داستان عاشقی غمگین و فلسفی یود من که خوشم امد
یاشار ح.
۱۳۹۸/۸/۱۸
یکی گفته قانون جذب! 😂😂😂 آخه چرا یه داستان سطحیو انقدر فلسفی میکنید؟! بابا! یارو فتیش پا و جورابه! 😅😅 نویسنده‌ام هیچ نظرات افلاطونی و فیلسوفانه‌ای نداشته! سطح فکری بروبچ چوک در انتخاب داستان در همین حده!
مهساد
۱۴۰۱/۱۱/۲۳
ایمان به هرچیزی کمک کننده است
از اون طرف طبق معیار خداپرستانه، اگر چیزی رو جایگین خدا کنی و راز موفقیتت بدونی قطعا یه جایی بد تقاص پس میدی!
نپسندیدم چی بگم.. 😐
maniya
۱۴۰۳/۵/۱۸
حالم به هم خورد آخه جوراب شلواری هم شد شانس ارزششو نداشت دوست دخترش ولش کرد حالا نمی‌شد به چیز دیگری اعتقاد باور داشت مثلاً دستمالی گردنبندی این چیزا بهتر بود
محمدرضا
۱۴۰۲/۶/۷
داستانی کوتاه با داستان پردازی مخاطب پسندی بود. به شخصه از قلم نویسنده خوشم اومد. نکته اصلی داستان به تاثیر عمیق باور‌های قلبی اشاره داشت.
ژینو شامحمدی
۱۴۰۱/۹/۲۷
منی که‌انتظار چی رو داشتم... فلسفی ناقص و کاملا معمولی... و به شدت مضحک... کمی خلاقیت نبود؟... به هرحال نمیخوام ستاره کم کنم...
دلارام امام حسینی
۱۳۹۶/۱۲/۲۴
بیشتر مربوط به قانون جذب و اثارش بود
اون اعتقاد داشت که جوراب‌ها ازش محافظت میکنن و افرینش هم همینو در اختیارش میذاشت
سجاد یزدان پناه
۱۳۹۶/۱۱/۲۹
بدک نبود. اما بجای اینکه این داستان رو مختص دعوت به وفاداری بدونیم درست نیست و قدرت ایمان رو بیشتر به رخ ما میکشه
F.S.H
۱۴۰۳/۶/۵
داستان کوتاه باید محتوایی قوی وآموزنده داشته باشد، اما درعین حال جدید وخنده دار بود
فریماه ب
۱۴۰۳/۲/۲
بی محتوا بود و نه اثر هنری نه ادبی و نه دارای نتیجه و محتوای خاصی بود و اصلا ارزش خواندن نداشت
roya ghavidel
۱۳۹۸/۱/۹
بنظرم برای بیان باور به قدرت جاذبه موضوع خوبی رو انتخاب نکرده بود. میتونست بهتر باشه. درکل بد نبود
میثم پیروز
۱۳۹۷/۴/۲۷
احتمالا مجردا چون جوراب ندارن، نمی‌تونن از خطرا در امان بمونن 😐
مرتضی ظهیری
۱۴۰۳/۷/۲۲
خود رمان خوب و زیبا بود، فقط یکم دور از واقعیت بودممنون از کتابراه
z
۱۴۰۱/۶/۱۵
خیلی کتاب عالی بود حتما بخونیدش
ممنون که رایگان در اختیار ما قرار دادید
H E
۱۴۰۰/۵/۳
نپسندیدم اصلا. خیلی خیلی بهتر و در داستانی قوی تر میتوانست وفاداری را بیان کند.
Zeinab Seif
۱۳۹۹/۹/۹
ایمان شخص نشون میداد.. باوری که خیلی از عشقای امروزی دارن
مریم
۱۴۰۲/۸/۱۰
دید گاه جالب واسم خوب این قصه دلنشین بود ممنونم کتابراه
Youtab
۱۳۹۸/۲/۱۲
کوتاه و جالب
من دوسش داشتم شما هم بخونید
bita omidi
۱۳۹۷/۱۱/۸
وفاداریش جالب بود ولی داستانش مزخرف بود
احسان حسین زاده
۱۳۹۷/۷/۱۰
جالب و خواندنی، لطفا از این مینی کتاب‌ها بیشتر بگذارید
مریم گلی
۱۳۹۶/۹/۲۰
جالب بود وفاداری جالبی داشت. کاش این داستانهای کوتاه با متن انگلیسی گذاشته زبشه
فرشته ذکری
۱۴۰۱/۴/۱
برای وقت گذرانی و موقع بی خواب شدن خوبه
Arta Pars
۱۴۰۰/۱۲/۱۳
داستان کوتاه قشنگی هست
س طارمی
۱۴۰۰/۵/۱۹
خخخخ
نمیدونم والا چی بگم...
مینا میرهادی
۱۳۹۸/۸/۲۷
باور، عشق، قانون جاذبه.... خلاصه داستان 😃
maryam jafari
۱۳۹۸/۲/۱۴
داستان کوتاه و جالبی بود به نظرم.
Kiana Dadrast
۱۳۹۷/۱۲/۲۳
جالب بود دیگه کمتر این همه وفاداری رو میشه دید
Omar Hassan
۱۳۹۶/۱۰/۶
بسیار عالیست
Omar Hassan
۱۳۹۶/۸/۲۶
کتاب عالی ایست
Mehdi Tamadon Rastegar
۱۳۹۶/۸/۲۳
کتاب مختصری بود. انگلیسی آن را هم می‌گذاشت بهتر بود.
سیّدمحمّد زعفرانچی
۱۴۰۲/۱۲/۲۲
خواندنی و شیرین بود
مهدی سلحشور
۱۴۰۲/۱۰/۵
داستان کوتاه و خوب
فاطمه سعادتمند
۱۳۹۷/۱۱/۲
داستانش بامزه بود.
گل بخت جون
۱۳۹۷/۷/۸
عاااالی، ترجمه عالی
صابر امین زاده
۱۳۹۷/۶/۲۱
دیدگاه جالبی داشت
kosar sari
۱۳۹۶/۱۱/۷
کتاب جالبی بود
عهدیه اشرفی پیمان
۱۳۹۶/۹/۱۱
کتاب خوبی بود. ممنون