نقد، بررسی و نظرات کتاب سوء‌ظن - ادگار والیس

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
Mehdi Moghaddam
۱۴۰۲/۰۲/۱۵
با سلام.
داستان خیلی خوبی بود. سوظن و زود قضاوت کردن. ولی بیشتر از آن کاری که ایوانزا کرده بود جالب بود. مرد فداکاری که در جنگ از خود رشادت‌های زیادی به جا گذاشته بود و بخاطر آن ساعتی را هدیه گرفته بود. او می‌توانست دکتر را قانع به حقیقت کند و نشان بدهد که ساعت خود او هستش ولی این کار را نکرد تا دکتر بیشتر بخاطر سوظن و اشتباهش تنبیه شود. او ساعت خود را داد و حرفی نزد و دکتر فکر کرد که مانع سرقت ساعتش شده است ولی وقتی متوجه اشتباهش شد که کار از کار گذشته بود و دیگر جبران معذرت خواهی هم نبود. او اشتباه کرده بود و دیگر نمیتوانست جبران کند. ولی یاد گرفته بود که دیگر هیچوقت کسی را زود قضاوت نکند
در کل خیلی کتاب خوبی بود
سما جعفری
۱۴۰۳/۰۸/۰۳
به نظرم موضوع خوبی داشت که هرچه به آن پرداخته شود، کم است. متاسفانه قضاوت زودهنگام و شک بی‌مورد ممکن است نتیجه‌ی خیلی بدی به دنبال داشته باشد. حداقل آن اینست که خود شخص عذاب وجدان خواهد داشت و هیچ چیز بدتر و آزاردهنده‌تر از این حس گناه نیست. بهتر است قبل از هر قضاوتی همه جوانب سنجیده شود. واقعا آموزنده و کاربردی بود.
طهورا جعفری
۱۴۰۱/۰۵/۲۶
بسیار زیبا و آموزنده بود. اینکه ما نباید زود قضاوت کنیم و گمان بد به کسی نداشته باشیم 😔
کاش یاد بگیریم که قاضی فقط خداست و ما هم نباید قضاوت کنیم و از نتیجه این داستان در زندگی استفاده کنیم. 👌
واقعا تا الان کتاب‌های ترجمه شده توسط آقای سید ابوالحسن هاشمی نژاد عالی بود. پیشنهاد میکنم بقیه کتاب هاشون رو بخونید.
مهدی ترحمی
۱۳۹۶/۰۵/۲۷
من رو یاد کلیپ معروفی انداخت که کاراکتر اصلی داستان گلایه مند از بی‌حیایی فرد بغل دستی با ولع تمام مشغول خوردن بیسکویتی شد که فکر می‌کرد متعلق به اوست و فرد بغل دستی است که بی‌شرمانه و با لبخند در خوردن آن با او شریک شده است.... البته این بار با قدری خشونت..
محمدرضا
۱۴۰۱/۰۵/۰۲
داستان بسیار آموزنده‌ای بود درباره این موضوع که هرگز نباید زود هنگام دیگران قضاوت کنیم تا خدایی نکرده کار به جاهای باریک نکشد و آبروی کسی نرود. توصیه میکنم حتما این داستان را مطالعه کنید.
فاطمه فریور
۱۴۰۲/۰۹/۱۵
داستان کوتاه وجالبی بود. انسان تا زمانی که مطمئن نشده نباید دیگران را به کاری یا چیزی متهم کند که در غیر اینصورت عذاب وجدان رهایش نخواهد کرد. ممنونم از کتابراه که بهترین دوستمه.
سیّدمحمّد زعفرانچی
۱۴۰۳/۰۳/۱۳
نگاه نویسنده نسبت به رویدادهای به ظاهر ساده و روزمره نشان از تیزهوشی و هوشیاری خوبی در نگارش داستان دارد.
null null
۱۳۹۶/۰۶/۲۵
خیلی اموزنده بود امیدوارم همگی بتونیم قبل قضاوت کردن کمی دقت کنیم و زوایارو از هر طرف بسنجیم
sepideh ansarinia
۱۳۹۶/۰۵/۲۷
وای وای چقد تهش ناراحت کننده بود 😥 قضاوت قضاوت قضاوت توصیه میکنم این داستان کوتاه رو بخونید و ازش درس بگیرین😔
مرتضی ظهیری
۱۴۰۳/۰۷/۱۷
واقعا که زیباست و زیباتر هم میشه اگر ما یاد بگیریم که همیشه زود قضاوت نکنیم.ممنون از کتابراه
ditto
۱۴۰۳/۰۲/۱۹
درسته کتاب کوتاهی بود اما درسی که در این کتاب نهفته بود بسیار جالب و اثر بخش بود
A.asgari
۱۴۰۱/۱۰/۰۶
داستان بسیار اموزنده و عالی بود لطفا تا مطمئن نشدیم کسی و قضاوت نکنیم از رویه ظاهر خانواده یا اخلاق
z
۱۴۰۱/۰۶/۱۶
بسیار زیبا و آموزنده بود
و من از خوندنش لذت بردم
و این داستان به ما می‌گه که نباید قضاوت کنیم
فرهاد نیاپرست
۱۳۹۶/۰۶/۲۲
هرآن چه فکر میکنی، درست نیست ذهن انسان دوست انسان نیست تصمیم گیری نباید زیاد عجله کرد
هایدی
۱۴۰۱/۱۲/۱۵
عالی بود
این داستان خیلی خوب عاقبت زود قضاوت کردن رو مشخص میکنه
میثم پیروز
۱۳۹۷/۰۱/۱۱
زود قضاوت کردن بود ولی ساعتش چه شد؟ ؟
رامین کرمی
۱۳۹۶/۰۶/۲۲
قبل از هر اضهار نظر و تصمیم گیری آگاهانه مساله را از زوایای مختلف نگاه کن
علیرضااشکیانی
۱۴۰۲/۰۹/۲۱
خودمون هم به یقین تهمت میرسیم و بعد شرمنده میشیم توی خوندنش
🍂
۱۴۰۲/۰۱/۰۹
کوتاه ولی پرمفهوم⁦. داستان آموزنده‌ای هست حتما بخونید.
milad moradi
۱۴۰۰/۱۰/۲۲
کتابییه که زود قضاوت نکردن رو به ما یاد میده
حوا رحیمی
۱۳۹۶/۰۹/۱۶
Saaaaaaaaaaaaaaaaddddd😂😂😂😂
afsan
۱۴۰۲/۱۲/۲۲
بسیار عمیق و زیبا و کوتاه
F.Namazi
۱۴۰۱/۱۱/۲۳
چقدر جالب بود من هنگ کردم
حتما بخونید
الهه مهتدی
۱۴۰۱/۰۸/۲۶
با توجه به حجمش ارزش خوندن داره
جواد حسینی
۱۴۰۰/۱۰/۲۷
هیچ وقت نباید در قضاوت شتاب کرد
زینب بهرامیان
۱۳۹۶/۰۸/۳۰
کتاب قشنگی بود. کوتاه و آموزنده
پریسا افشار
۱۳۹۶/۰۶/۱۳
قضاوت ممنوع این نکته کلیدی کتاب بود
رحیم عظیمی
۱۳۹۶/۰۵/۲۹
واقعامفاهیم زیادی داشت
باران
۱۳۹۷/۰۹/۱۷
واقعا عالی بود
rahi kh
۱۳۹۶/۰۵/۲۸
آموزنده بود