نقد، بررسی و نظرات کتاب فانوس خیال - فریده ونده ور
3.1
106 رای
مرتبسازی: پیشفرض
هیچ عاشق واقعیای از عشق خودش به راحتی نمیگذره. نقش اول داستان خیلی زود خودشو باخته. این هم منطقی نیست که به خاطر عشقش، خودشو توی منجلاب بدبختی بندازه و تن به ازدواج با فردی که دوستش نداره بده. مخصوصا کسی که به شعر و ادب اهمیت زیادی میده. این افراد از روحیه لطیف تری برخوردارند. با عقل سلیم همچنین چیزی امکان نداره.
این همه صبر و شکیبایی و تلاشی هم برای نگه داشتن اساس و پایه خونوادهای که از بین رفته واقعا خیلی تخیلی و ابر قهرمانانه بود
این همه صبر و شکیبایی و تلاشی هم برای نگه داشتن اساس و پایه خونوادهای که از بین رفته واقعا خیلی تخیلی و ابر قهرمانانه بود
داستان رو خوندم بشدت ناراحت کننده است بنظرم ستاره داستان واقعا خودش رو گم کرده بود و حاضر نبود زندگی کنه یه جایی هم که به خودش اومد که دیگه دیر شده بود. واقعا متأسف شدم برا همچین شخصیتی که هیچ اختیاری از خود نداره و فقط افسردگی رو انتخاب کرده شاید منم جای اون بودم نا امید میشدم ولی محمودی که اختیاری از خودش نداره به نظرم اینهمه خواستنش اشتباهه...
وای خدایه من چقد دردناک و چقد سوزناک قلبم به درد اومد. کاش یکم صبر میکرد که از انگلیس برگرده کاش اون روزی که گف جدا شو وکیل میگیریم و دخترت و میاریم گوش میداد چه سرگذشت تلخی و چه تحمل بالایی وای واقعا ناراحت شدم
ما زنان و دختران از خود گذشتگی خیلی میکنیم گاهی بخاطر اشک مادر و گاهی بخاطر آبرو و چه ساده اندیش هستیم ممنون💜💔
ما زنان و دختران از خود گذشتگی خیلی میکنیم گاهی بخاطر اشک مادر و گاهی بخاطر آبرو و چه ساده اندیش هستیم ممنون💜💔
موضوع داستان کلیشه ای، در خیلی موارد همراه با رویاپردازی، بطوریکه شخصیتهای داستان همواره در حال تکرار اشتباه هاشون بودن که این با واقعیت میتونه خیلی فاصله داشت.
از تمثیلها بی رویه و بیش از حد استفاده شد.
در مجموع ارزش خواندن نداشت.
امیدوارم کارهای قوی تری رو از این نویسنده عزیز شاهد باشیم.
از تمثیلها بی رویه و بیش از حد استفاده شد.
در مجموع ارزش خواندن نداشت.
امیدوارم کارهای قوی تری رو از این نویسنده عزیز شاهد باشیم.
موضوع داستان عاشقانهای بود که خیلی غم انگیز و با پایانی تلخ بود. جذابیتی نداشت. جملههای تمثیلی و تکراری خیلی زیادی داشت که خواننده را خسته میکرد. به نظرم میشد موضوع این داستان را با قلمی قوی تر نوشت. بهتر بود به جای جملات ادبی از لحن عامیانه استفاده میشد. به طور کلی خیلی راضی نبودم.
متاسفم که هیچ نگاه تازه ایی به زن در افکار حتی زنان این جامعه نمیبینم، دختری روشنفکر که با بزرگان فرهنگ و ادب جامعه دمخور است، برای تنبیه خود و معشوقش تن به ازدواجی بی معنا میدهد، بعد از مدتی گدایی عشق و محبت از همسرش دارد، در حالی که از ابتدا شخصیت او را میشناسد
اخه تا کی زنان جامعه ما را چنین احمق و ناتوان به تصویر میکشید، چرا زنی مثل ستاره نباید بعد از ناکامی در عشق اول، با سرافرازی به زندگی خود ادامه دهد و با موفقیت خویش در زندگی اجتماعی با ارامش زندگی کند و دوباره عاشق شود
اگر نویسنده چنین حماقتهایی برای یک زن روشنفکر ایرانی رقم میزند با زنهای عادی جامعه چه خواهد کرد
بیاییم افکارمان را شستشو دهیم و جایگاه زن را اینقدر حقیر و پست نمایش ندهیم