نقد، بررسی و نظرات کتاب زن، آنگونه که باید باشد - اصغر طاهرزاده
4.2
173 رای
مرتبسازی: پیشفرض
کتاب بسیار ضعیفی است و غلطهای زیادی دارد. حتی در همون عرصهی نگاه به خانواده هم مشکل داره چه برسه به نگاه به زنان. در مورد حدیثهایی بحث شده که از نظر سند ضعیف هستند و احتمال جعلی بودن آنها بالاست. طبیعی است که کتاب مناسبی برای مطالعه نیست چون برای ۶ سال پیش است. لطفا یا اصلاحش کنید یا حذف. مردم رو با این متون آزار ندید. کدوم متخصص و جامعه شناسی تایید میکنه در گذشته تبعیض جنسیتی وجود نداشته و این فقط یه موضوع جدید است. کاملا نابخردانه است که بدون آگاهی اذعان کنیم مشکلات امروز زنان فقط از غرب و تمدنهای جدید وارد شده و اصلا تدین و افراد متدین گرفتار این ضعف فکری نیستند. تبعیض جنسیتی نه جدید است و نه تولید شدهی غرب. همهی جوامع روزی به خودشون میان و متوجه اشتباهات عقیدتی خود میشوند. اشتباه است که در این کتآب نوشته شده گنباید از گذشتهی خود برگردیم. این یعنی همچنان با تفکرات غلط زندگی کنیم. یعنی رشد نکنیم. یعنی دیدمان را باز نکنیم. جامعهای که اینگونه رفتار کند مرده است. دیگر پویا نیست. و هرگز پیشرفت نخواهد کرد. دوستان اصلا به این کتاب توجه نکنید. مثل این میمونه که یه آدم نااگاه در مورد علم روانشناسی و جامعه شناسی نظر بده اصلا مهم نیست علم با این افراد خدشه دار نخواهد شد.
بعضیها نظرات خیلی بد دادند، اما به نظر من واقعا این کلامها را دو طرفه مطرح کرده و هدف اصلی کتاب فهماندن مسئولیتهای زنان و مردان است. چه بسا امروزه زنها همه کار میکنند کار بیرون کار منزل شوهرداری بارداری خانه داری آشپزی و بچه داری و مرد تنها کار بیرون از منزل. و حتی دیدم که درآمد بعضی زنان بیشتر از مردانشان بوده و این باعث تن پروری و تنبلی و بی مسئولیتی بیشتر آن مردان شده.
به نظرم درد امروزه حانوادهها بیشتر به دلیل مسئولیت ناپذیری مردان است. که همین بی مسئولیتی آنان باعث بی تعهدی و اربابی و انتظار بیشتر آنها از زنان شده است. و در جامعهای مثل جامعه ما که خانواده از بچگی پسران خود را آموزش دادهاند کار خانه نکنند چون وظیفشه آنها نیست و حتی کارهای خودشان را هم نکنند چون کار زن است و به دختران خود آموزش و این وظیفه رو دادند که خانه داری و آشپزی و بچه داری و حتی پرستاری از مردان و داشتن محبت فقط وظیفه زن است پس آیا نباید به مردان مسئولیت داد؟ آیا نباید این فرهنگ مردسالاری را از دادن مسئولیتهای زندگی به مردان به فرهنگ برابری زن و مرد تبدیل کرد؟
به نظرم درد امروزه حانوادهها بیشتر به دلیل مسئولیت ناپذیری مردان است. که همین بی مسئولیتی آنان باعث بی تعهدی و اربابی و انتظار بیشتر آنها از زنان شده است. و در جامعهای مثل جامعه ما که خانواده از بچگی پسران خود را آموزش دادهاند کار خانه نکنند چون وظیفشه آنها نیست و حتی کارهای خودشان را هم نکنند چون کار زن است و به دختران خود آموزش و این وظیفه رو دادند که خانه داری و آشپزی و بچه داری و حتی پرستاری از مردان و داشتن محبت فقط وظیفه زن است پس آیا نباید به مردان مسئولیت داد؟ آیا نباید این فرهنگ مردسالاری را از دادن مسئولیتهای زندگی به مردان به فرهنگ برابری زن و مرد تبدیل کرد؟
یعنی اگر ده بار اسم زن را آورده، هشت بار در کنارش به برآوردن نیاز به قبول تمنای مرد توسط زن اشاره کرده. البته خیلی فکر کردن نیاز نیست تا متوجه شید چه تفکری پشت این نوشته است، فقط خوندن همون جایی که موقع نقل قولی از سیمون دوبووار اونو همسر ژان پل سارتر معرفی کرده کافیه. یعنی سیمون دوبووار که فیلسوف و محقق و نویسنده فرانسوی موفقی هست رو صرفاً همسر ژان پل سارتر میدونسته و بدون اشاره به هیچ کدوم از کارهای بزرگش فقط توسط آوردن نام همسرش به اون شأن و اعتبار داده.
سلام مثل همه کتابهای استاد عالی و عالی
من از زمانی که خودمو به عنوان زن شناختم درس خواندم کلاس زبان رفتم وکارکردم و کار کردم و واقعا زمانی خواستم فقط مادر باشم و فعالیت فرهنگی از داخل خانه داشته باشم فهمیدم چقدر به فرزندانم به خانوادهام و به خدا نزدیکتر شدم چقدر روحیم لطیفتر شده، چه صدر کار زنو خشن میکنه مخصوصا امروزه در کارها ریاستو به دست بیاره در داخل خانه برای همسر و فرزندانش هم نقش رئیس و بازی میکنه و کلا زنی که هم بیرون کار کنه و هم داخل خانه فکر میکنه بهش ظلم شده چون واقعا زن ظریفه تحمل مسئولیتهای سخت رو نداره
من از زمانی که خودمو به عنوان زن شناختم درس خواندم کلاس زبان رفتم وکارکردم و کار کردم و واقعا زمانی خواستم فقط مادر باشم و فعالیت فرهنگی از داخل خانه داشته باشم فهمیدم چقدر به فرزندانم به خانوادهام و به خدا نزدیکتر شدم چقدر روحیم لطیفتر شده، چه صدر کار زنو خشن میکنه مخصوصا امروزه در کارها ریاستو به دست بیاره در داخل خانه برای همسر و فرزندانش هم نقش رئیس و بازی میکنه و کلا زنی که هم بیرون کار کنه و هم داخل خانه فکر میکنه بهش ظلم شده چون واقعا زن ظریفه تحمل مسئولیتهای سخت رو نداره
جالب نبود نمیدونم چرا نویسنده زن رو به عنوان یک شخصیت مستقل مورد بررسی قرار نداده و اون رو داخل نظام خانواده بررسی کرده که اون بررسی هم صرفا فقط از جنبه و زاویه دید دینی بررسی شده نه از همه جهات.
تمامی مشکلات خانوادههای امروزی صرفا ریشه در فرهنگ مدرنیته نداره و عوامل دیگهای هم دخیلاند در مشکلات خانواده ها. به طور کلی به نظر بنده این کتاب بیشتر شخصیت زن رو سرکوب کرده تا حمایت.
تمامی مشکلات خانوادههای امروزی صرفا ریشه در فرهنگ مدرنیته نداره و عوامل دیگهای هم دخیلاند در مشکلات خانواده ها. به طور کلی به نظر بنده این کتاب بیشتر شخصیت زن رو سرکوب کرده تا حمایت.
از استاد طاهرزاده کتاب آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین هم مطالعه کنید دوستان فوق العاده ست. انسان از سرگشتگی از خود بیگانگی نجات میدهد. اصلا اول باید از استاد اون کتاب خوند و بعد رفت سراغ باقی کتب. ممنون از کتابراه که کتابهای در این حد ارزشمنده توی فهرست کتابهاشون قرار دادن.
من واقعاً به نویسندهها توصیه میکنم کتابهای خودشون به خصوص راجب خانواده رو رایگان عرضه نکنن حتی اگه شده هزار تومن روش قیمت بزارن چون اگه رایگان باشه فمنیستها تو گروههای خودشون قرار میزارن و روی کامنتها و نمره کتاب اتک میزنن و متاسفانه این گروه فاشیست اصلا معنی خانواده رو نمیفهمن
اولا لازمه بگم مبنای این کتاب فرهنگ اسلامیه و ارتباطی با تمدن غرب نداره دوما به نظرم هر زن و مردی باید این کتاب و بخونن چون این کتاب بر خلاف اسمش روی سخن فقط با زن نیست و از باید بودنهای هر دو جنس میگه. لازمه پیرامون شخصیت استاد طاهرزاده یه سرچی بزنیدپیشنهاد میکنم سایت لب المیزان رو یه سر بزنید
همیشه میچسبونندش به "خانواده".
از نگاه جامعه جنسیت سالار و نابرابر زن به خودی خود وجود و هویت جداگانهای نداره. و همیشه در قالب نسبتی که با خانواده داره معرفی میشه: فرزند دختر، خواهر و ناموس این، همسر اون!
و جالبه که تغییرات تکنولوژی رو میپذیرند ولی با تغییرات اجتماعی و جایگاه رو به پیش رفت زن مثل یک خطر برای بنیان "خانواده" برخورد میکنند...
امیدوارم کتابایی که درباره زنان نوشته میشه، توسط زنان جامعه شناس امروزی و جهانی باشه، نه مردان نیمه سنتی داخلی.