زندگینامه و دانلود بهترین کتابهای فرانسیس فورد کاپولا
فرانسیس فورد کاپولا فیلمنامهنویس، کارگردان و تهیهکنندهی آمریکایی است که به اعتقاد صاحبنظران میتوان او را جزو بزرگترین استعدادهای سینمایی هالیوود دانست. کاپولا خالق تعدادی از مشهورترین آثار سینمایی جهان است که از میان آنها میتوان به سهگانهی «پدرخوانده»، فیلم «مکالمه» و فیلم «اینک آخرالزمان» اشاره کرد. علاوه بر فیلمنامههای منتشرشدهاش، او نویسندهی کتاب «سینمای زنده (لایو) و تکنیکهای آن» نیز هست.
زندگینامه فرانسیس فورد کاپولا
فرانسیس فورد کاپولا (Francis Ford Coppola)، هفتم آوریل سال 1939 در ایالت میشیگان آمریکا به دنیا آمد. او فرزند کارمینه کاپولا، نوازندهی فلوت «سمفونی ارکسترای دیترویت» است. پس از آنکه پدرش به عنوان نوازندهی ارشد فلوت «ارکسترای انبیسی» انتخاب شد، خانوادهی کاپولا به شهر نیویورک نقل مکان کردند. به این ترتیب فرانسیس فورد کاپولا در خانوادهای با پیشینهی هنری بزرگ شد و به واسطهی پدرش، علایقی نسبت به موسیقی نیز در او شکل گرفت. کاپولا در دروان کودکی، مبتلا به بیماری «فلج اطفال» شد و به همین دلیل بخش عمدهای از این دوران زندگیاش را از خانه خارج نشد. در همین دوران بود که فرانسیس به هنرهای نمایشی علاقهمند شد و اوقات فراغت و تنهاییاش را صرف تئاتر عروسکیهای خانگی کرد. درواقع پس از تماشای نمایش «اتوبوسی به نام هوس» بود که کاپولا شیفتهی هنر تئاتر شد. او اولین آزمونوخطاهایش برای فیلمسازی را با ساخت فیلمهایی به وسیلهی دوربین هشت میلیمتری، در نوجوانی آغاز کرد؛ که متأسفانه در حال حاضر نسخهای از آنها باقی نمانده است.
این سینماگر آینده که رویاها و تنهاییهای خود را با هنرهای نمایشی پر کرده بود، در ابتدا توانست بورسیهی تحصیلی موسیقی را از «آکادمی نظامی نیویورک» دریافت کند. او در آن دوران نوازندهی ساز بادی توبا بود. در سال 1955 فرانسیس فورد کاپولا برای تحصیل در رشتهی «هنرهای نمایشی» وارد دانشگاه هوفسترا شد و در جریان تحصیل خود، به کارگردانی تئاتر علاقهمند گشت؛ اما با مخالفت پدر خود که میخواست پسرش به یک مهندس موفق تبدیل شود، مواجه شد. در همین دوران بود که او با دیدن فیلم «اکتبر: ده روز که زمین را تکان داد» عاشق هنر سینما و بهخصوص تکنیکهای مونتاژ شد. درواقع پس از این تجربه بود که نگاهش به سوی سینما متمایل شد و سرنوشتش در مسیر هنر هفتم رقم خورد.
ورود فرانسیس فورد کاپولا به هالیوود
فرانسیس فورد کاپولا را میتوان پادشاه سینمای آمریکا در دههی هفتاد میلادی دانست. او در سال 1970 به همراه ادموند نورث موفق به دریافت جایزهی اسکار بهترین فیلمنامهی غیراقتباسی شد. کاپولا پیش از این در دههی شصت، در تولیدات راجر کورمن حضور داشت و تعدادی فیلم ترسناک و کمدی را با بودجهی اندک ساخته بود. اما پس از دریافت جایزهی اسکار بود که توانست مسیر خود را برای ساخت یکی از آثار جاودانهی سینما، یعنی قسمت اول «پدرخوانده (The Godfather)» هموار کند. او هنگام ساخت این فیلم، به گفتهی خودش، توسط گروههای مافیایی تهدید شده بود که اگر از آنها تصویر ناپسندی نشان دهد، مجازات خواهد شد. با این وجود، هیچ چیز نتوانست مانع جاهطلبیهای فراسیس شود و «پدرخوانده»، همانگونه که کاپولا رویای آن را در سر داشت ساخته شد؛ فیلمی با هنرنمایی بازیگران مشهوری چون مارلون براندو و بازیگران تازهکاری چون آل پاچینو.
در ادامهی این مسیر، فرانسیس فورد کاپولا دو فیلم بزرگ دیگر نیز در دههی هفتاد ساخت که شامل «مکالمه (The Conversation)» و «اینک آخرالزمان (Apocalypse Now)» بودند. او برای هر دو فیلم جایزهی نخل طلای کن را دریافت کرد و به این ترتیب به یکی از ده فیلمساز تاریخ سینما تبدیل شد که این جایزه را دو مرتبه دریافت کردهاند. او در ادامهی فعالیتهای سینمایی خود فیلمهای گوناگونی ساخت که از میان آنها میتوان به «دراکولای برام استاکر (Bram Stoker's Dracula)» اشاره کرد. فرانسیس فورد کاپولا در کنار فیلمهای سینمایی خود، کتابهایی را نیز منتشر کرده است. او در سال 2017 کتاب سینمایی «یاداشتهای پدرخوانده» را منتشر کرد که دربرگیرندهی ایدههای او پیش از ساخت فیلم اول بود. او همچنین در یک کتاب مطالعاتی در باب «دراکولا»، مقالهای را به نگارش درآورده است.
بهترین کتابهای فرانسیس فورد کاپولا
کتاب سینمای زنده (لایو) و تکنیکهای آن (Live Cinema and Its Techniques): کاپولا همیشه نسبت به تغییرات و دگرگونیهای تکنیکها و شیوههای روز سینمایی، آگاه و مسلط بوده است. او کارگردانیست که در سینمای دههی هفتاد، فیلمهای بزرگ سینمای داستانی آمریکا را ساخته، در دههی هشتاد بهخوبی با سینمای مستقل و تجربهگرا همسو شده و در فیلمی مانند «یکی از قلب (One from the Heart)» در استودیوهای هالیوود یک جهان را از نو آفریده است. فرانسیس فورد کاپولا بهعنوان یک کارگردان توانمند و همسو با سینمای مدرن، در این کتاب مهم و اساسی، در باب گونهی جدیدی از سینما مینویسد: سینمای لایو. با مراجعه به سایت یا اپلیکیشن کتابراه میتوانید کتاب الکترونیک سینمای زنده (لایو) و تکنیکهای آن، که از بهترین کتابهای فرانسیس فورد کاپولا محسوب میشود را دریافت کنید.
کتاب یادداشتهای پدرخوانده (The Godfather Notebook): این کتاب صوتی که در سال 2017 منتشر شد، میتواند یک الماس درخشان برای فیلمسازان جوان و عاشقان سهگانهی «پدرخوانده» باشد. کاپولا در این کتاب صوتی، از یادداشتها و ایدههای اولیه و طرحهای خود برای ساخت این مجموعه میگوید. ایدههایی که بسیاری از آنها در فیلم پیاده شده و بسیاری دیگر، بنا به صلاحدید کارگردان حذف شدند. این کتاب میتواند اثری بینظیر برای کسانی باشد که قصد دارند در جریان فرایند یک پروژهی سینمایی قرار بگیرند و بدانند که چگونه یک ایده، در مرحلهی اجرا عینیت پیدا میکند.
سبک نگارش و دیدگاههای فرانسیس فورد کاپولا
اولین فیلم مهم فرانسیس فورد کوپولا قبل از ساخت «پدرخوانده»، فیلم سترگ «آدمهای بارانی (The Rain People)» با بازی جیمز کان و رابرت دووال بود؛ دو بازیگری که بعدها در سهگانهی پدرخوانده، نقش دو برادر را ایفا کردند. منتقدان، این فیلم را یکی از شخصیترین و صادقانهترین فیلمهای کاپولا توصیف کردهاند. روایتی از زندگی یک زن باردار که در واکنشی هیستریک، خانه را ترک میکند و به سوی جاده میرود و پس از مواجهه با یک پسر جوان کند ذهن، متوجه میشود که حتی نمیتواند از خود نگهداری کند، چه برسد به فرزندی که در شکم دارد. این فیلم که با بیانی مستندگونه ساخته شده، تصویری از آمریکا را نشان میدهد که متفاوت با ایدهآلیسم دوران کلاسیک است. فیلمهای آن دوران سینمای آمریکا که متأثر از اتفاقات سیاسی پیرامون خود بودند (جنبش زنان، جنگ ویتنام و ترور کندی)، ایدهی «رویای آمریکایی» را معکوس و واژگون ساختند.
آنچه در فیلمهای آن دوران و ازجمله این فیلم کاپولا شاهد هستیم، یک واقعگرایی عریان و سرراست در ترکیب با نوعی از نیهیلیسم ویرانگر است. در فیلمهای فرانسیس فورد کاپولا، حس بیاعتمادی و بحران معنا حاکم است. شخصیتهای او تصویرگر سرشت و رفتارهای انسانی در وضعیتهای دشوار هستند؛ لحظاتی که انسانها میان حیوانصفتی، خیانت، بروز خشونت و انتقام در نوسان هستند و حسی توأمان از قدرت و ناکافی بودن آنها را در بر میگیرد که در برابرش دست به «کنش دراماتیک» میزنند.
ورود فرانسیس فورد کاپولا به دههی هشتاد میلادی، همراه بود با ساخت فیلم «اینک آخرالزمان» در سال 1979. این سالها برای فیلمسازانی که حرفهی خود را در دههی هفتاد شروع کرده بودند، دههای پیچیده و طاقتفرسا محسوب میشد. برای کوپولا نیز دههی هشتاد، دوران باشکوهی نیست. او در این دوران فیلمهای کمخرجتری ساخت و پروژههای کوچکتری را کارگردانی کرد. فرانسیس فورد کاپولا دیگر ستارهی هالیوود نبود؛ بلکه همچون فیلمساز جوانی بود که از دید این سینما، خیلی پیر به نظر میرسید. با وجود اینکه در آن دوران، بسیاری ازطرفدارانش سینمای او را رو به افول توصیف کردند و از تحسین فیلمهایش دست برداشتند، اما همان آثار، امروز تحت عنوان «فیلم کالت» محبوبیت فراوانی به دست آوردهاند. ازجمله «یکی از قلب» که در زمان اکرانش با یکی از بدترین شکستهای گیشه در دههی هشتاد مواجه شد، اما امروز به دلایلی چون زیباییشناسی رنگها، شیوهای که کاپولا یک جهان را از نو خلق کرده و همچنین منحصربهفرد بودن عناصرش، طرفداران زیادی پیدا کرده است.
فیلمنامههای کوپولا را بیشتر با توجه زیادی که به عناصر و جزئیات نشان میدهند، میشناسند. او در فیلمنامههایش موقعیتهای متعددی را جهت پرداخت و ایجاد عمق در شخصیتها ایجاد میکند. به عنوان مثال در سکانس آغازین فیلم «پدرخوانده»، شاهد تلفیق دو موقعیت مذاکرهی گاگنسترها در اتاق و عروسیِ در حال برگزاری در پسزمینه هستیم که با ظرافت، پیچیدگی عناصر خانواده و همچنین یک شرایط دیالکتیکی را به مخاطب خود نشان میدهد؛ دیالکتیک میان سکوت و شیدایی، خطر و امنیت، تهدید و پیوند و پدرانگی در برابر رئیس مافیا بودن.
جوایز و افتخارات فرانسیس فورد کاپولا
- برندهی جایزهی اسکار بهترین فیلم برای فیلم «پدرخوانده 2»
- برندهی جایزهی اسکار بهترین کارگردانی برای فیلم «پدرخوانده 2»
- برندهی جایزهی اسکار بهترین فیلمنامهی اقتباسی برای فیلم «پدرخوانده 1 و 2»
- برندهی جایزهی اسکار بهترین فیلمنامهی غیراقتباسی برای فیلم «پاتن (Patton)»
- برندهی جایزهی نخل طلای کن برای فیلم «مکالمه»
- برندهی جایزهی نخل طلای کن برای فیلم «اینک آخرالزمان»
- برندهی جایزهی افتخاری «یک عمر دستاورد هنری» از جشنواره ونیز
جملات برگزیده فرانسیس فورد کاپولا
- اساس سینما، تدوین است. (کلاس آکادمی، 1994)
- من باور دارم که سینما مانند هرچیز دیگری، یک بازی است که باید با تمام کارتها و تاسهای خود بازی کنی. من وقتی فیلم میسازم، همه چیز را میگذارم وسط. (کلاس آکادمی، 1994)
- تمام کارهایی که میکنم علتی شخصی دارد. تا به حال فیلمی نساختهام که به لحاظ احاسی برایم مهم نبوده باشد. (کلاس آکادمی، 1994)
- هنر به شانس و استعداد بستگی دارد. (کلاس آکادمی، 1994)
- من در کودکی مبتلا به بیماری فلج اطفال بودم، پس تمام زمان خود را صرف دیدن تلویزیون کردم. (کتاب مقدمهای بر سلامت جهانی)