معرفی و دانلود بهترین کتابهای رابرت فیشر
رابرت فیشر نمایشنامهنویس آمریکایی است که در ژانر کمدی و ساخت سریالهای تلویزیونی فعالیت بسیاری کرد. او چند نمایشنامه نوشت که به روی صحنهی برادوی رفتند. از میان بهترین کتابهای او میتوان به اثری با عنوان «شوالیهای با زره زنگزده» اشاره کرد.
زندگینامه رابرت فیشر
رابرت فیشر (Robert Fisher) در 21 سپتامبر سال 1922 در آمریکا به دنیا آمد. او نمایشنامهنویسی طنز را برای تلویزیون از سال 1950 با همکاری آلن لیپسکات آغاز کرد. آلن لیپسکاتِ کمدین بیست و پنج سال بزرگتر از رابرت فیشر بود. متنهای آنان در شبکه CBS به نمایش درآمد و به محبوبیت بسیاری دست یافت.
رابرت فیشر از سال 1961 همکاری دیگری را با آرتور مارکس آغاز کرد که بیش از دو دهه به طول انجامید. ماحصل این همکاری سریالهای طنزی چون «نیروی دریایی مک هیل» (McHale's Navy) و «سه پسر من» (My Three Sons) بود. رابرت فیشر نمایشنامههایی نیز برای صحنهی برادوی نوشت که از میان آنها میتوان به آثاری چون «سال های غیرممکن» (The Impossible Years) و «پسران مینی» (Minnie's Boys) اشاره کرد.
رابرت فیشر در 19 سپتامبر سال 2008 در کالیفرنیا درگذشت.
بهترین کتابهای رابرت فیشر
رابرت فیشر، این نویسندهی صاحبنام ادبیات آمریکا، علاوه بر نویسندگی رمان به نوشتن فیلمنامههای تلویزیونی نیز میپرداخت. در این بخش به معرفی بهترین کتابهای رابرت فیشر خواهیم پرداخت:
کتاب شوالیهای با زره زنگزده (The Knight in Rusty Armor): رابرت فیشر در این کتاب داستان شوالیهای را روایت میکند که از جنگجویان نامی عصر خویش است. او به جنگ دیوها میرود و زیبارویان بسیاری را از اسارت میرهاند اما ناگهان متوجه یک مشکل بزرگ میشود. او نمیتواند زرهش را از تنش بیرون بیاورد! زرهش در برابر هویت واقعیاش تبدیل به نقابی شده. حالا او باید به جنگ خود و زرهش برود.
کتاب بازگشت شوالیه با زره زنگزده (El regreso caballero de la Armadura Oxidada): داستان این کتاب در پی کتاب شوالیهای با زره زنگزده میآید. شوالیه که توانسته خود واقعیاش را بشناسد، اینک میخواهد زندگی عاشقانهی جدیدی را شروع کند. زندگی مشترک بخشهای دیگری از وجودش را به او نشان میدهد...
کتاب جغد کوچولویی که نمیتوانست بگوید«هووو» (The Owl Who Don't Give a Hoot): رابرت فیشر در این کتاب به یکی از مهمترین دغدغههای بشر پرداخته است. همهی ما انسانها نیاز داریم تا به کسی احساس تعلق کنیم یا شخصی ما را در طول زندگی به عنوان دوست یا همسر همراهی کند. سؤال مهمی که این جا به وجود میآید، این است که چگونه میتوان این احساس نیاز را برطرف کرد. رابرت فیشر با داستان خود میکوشد که به این پرسش پاسخ دهد.
جملات برگزیده رابرت فیشر
- همهی ما در زرههایمان گیر کردهایم. البته پیدا کردن زرهت برای تو آسانتر است. (کتاب شوالیهای با زره زنگزده)
- هیچ کسی نمیتواند هم بدود و هم یاد بگیرد. تو نیاز داری برای مدتی در جایی بمانی. (کتاب شوالیهای با زره زنگزده)