زندگینامه و دانلود بهترین کتابهای ریشارد کاپوشچینسکی
ریشارد کاپوشچینسکی نویسنده، شاعر، روزنامهنگار و عکاس لهستانی بود که با ایجاد دامنهای از تحولات قابل توجه در حوزهی روزنامهنگاری، تبدیل به چهرهای مشهور شد. شهرت و آوازهی او پیش از هر چیز به سبک نوشتارش بازمیگردد. این نویسنده از اولین کسانی بود که «رئالیسم جادویی» و «استعاره» را وارد نثر گزارشنویسی و روزنامهنگاری کرد و همین موجب شد که نامزد دریافت جایزهی نوبل ادبیات شود. از میان آثار مهم کاپوشچینسکی، میتوان به کتابهای «شاهنشاه»، «همسفر با هرودوت» و «اقتدار عبوس کلاغها» اشاره کرد.
زندگینامه ریشارد کاپوشچینسکی
ریشارد کاپوشچینسکی (Ryszard Kapuściński) روز چهارم مارس سال 1932 در پینسک، واقع در بلاروس فعلی که آن زمان بخشی از جمهوری دوم لهستان بود، به دنیا آمد. والدین او هر دو معلم مدرسه در مقطع دبستان بودند. یک سال پس از تولدش، خواهرش به دنیا آمد. وضع خانوادهی آنها در آن زمان اصلاً مساعد نبود و در فقر زندگی میکردند. ریشارد کاپوشچینسکی اشاره کرده که آن دوره از زندگیاش، شباهت زیادی به زیستن در آفریقا داشت؛ چون خانوادهاش همچون بخشی زیادی از آفریقاییها پابرهنه بودند و از نیازهای اولیهی زندگی محروم شده بودند. او در سال 1938 وارد مدرسه شد. سال 1939 که ریشارد به همراه مادر و خواهرش، تابستان را در یک روستا سپری میکرد، جنگ جهانی دوم با فتح شهر توسط نیروهای ارتش سرخ شروع شد و آنها نیز به پینسک بازگشتند.
با شروع جنگ و پیامدهایی که به همراه داشت، ریشارد کاپوشچینسکی و خانوادهاش به سیِراکوف واقع در نزدیکی ورشو نقل مکان کردند. دلیل این انتقال به نگرانی خانوادهاش از تبعید دستهجمعی به شرق بازمیگشت که موجب شد هر چه سریعتر، از آنجا مهاجرت کنند. در همین دوران خانوادهاش تصمیم گرفتند به اوتووتسک بروند. مکانی که ریشارد کاپوشچینسکی دوران مدرسهاش را در آنجا سپری کرد. او خاطراتش از آن دوران را در کتاب «امپراتوری (Imperium)»، با مخاطبان به اشتراک گذاشته است. در سال 1945 و پس از استقرار خانواده در ورشو، کاپوشچینسکی به مدرسهی متوسطهی استنیسلاو استازیچ رفت. در آن دوران وی به یک بوکسور مبتدی و بازیکن فوتبال تبدیل شد.
در سال 1948، ریشارد کاپوشچینسکی به سازمان کمونیستی اتحادیهی جوانان روسیه پیوست و در آنجا به کارهای اداری مشغول شد. در همین دوران که مصادف با حضورش در مدرسه بود، او شعر هم میگفت. یکی از نشریههای لهستانی، گزارشی از کنفرانس شعر در این مدرسه چاپ کرد و اشعار کاپوشچینسکی را نیز که در میان آنها بود، با سرودههای کسانی چون کازیمیش ویژینسکی و ولادیمیر مایاکوفسکی مقایسه کرد. این نویسندهی ژورنالیست در دههی پنجاه رخدادهای گوناگونی را پشت سر گذاشت؛ به دانشگاه ورشو رفت، در مجلهای مختص جوانان نوشت و در فستیوال جوانان که در راستای صلح در برابر سلاحهای اتمی بود مشارکت کرد. سپس با رفتن به آلمان شرقی در سال 1951، اولین سفر خارج از کشور خود را تجربه کرد. سال 1952 با دکتر آلیشیا میلژارک ازدواج کرد و دخترشان زوفیا در سال 1953 به دنیا آمد. وی تا آخر عمر با آلیشیا زندگی کرد.
ریشارد کاپوشچینسکی در سال 1955 از دانشگاه ورشو فارغالتحصیل شد و سپس با نوشتن یک مقالهی انتقادی در باب فرایند ساخت نووا هوتا، برای همیشه مسیر حرفهاش دگرگون شد. او در این مقاله به پروژههای صنعتی در نووا هوتا، واقع در حومهی صنعتی کراکوف پرداخت و شرح داد که این برنامهها با چه اهداف و تصمیماتی در جریان هستند. ریشارد کاپوشچینسکی به وجوه ضدانسانی و غیراخلاقی این پروژه پرداخت و به صدای کارگران آن تبدیل شد. مقالهی وی موجب شد در زمانی که تنها بیستوسه سال داشت، نشان صلیب شایستگی را دریافت کند.
ریشارد کاپوشچینسکی در سال 1958، گزارشنویسی برای خبرگزاری لهستان را آغاز کرد. او همچین در این دوران و تا سال 1962، برای نشریهی پولیتیکا نیز مطالب و یادداشتهای متعددی را به رشتهی تحریر درآورد. مجموعه نوشتههایش که در نشریهی پولیتیکا منتشر شدند، سال 1962 در قالب کتابی با عنوان «بوتهی لهستان (The Polish Bush)» چاپ شد. گفته شده که ریشارد کاپوشچینسکی از اینکه مردم در آن دوران به کتابهایش بیتوجهی میکردند و اهمیتی به مطابش نمیدادند، احساس سرخوردگی میکرد.
این ژورنالیست مشهور، پس از آنکه قابلیتهای خود را بهعنوان یک روزنامهنگار ثابت کرد، مسئولیت گردآوری اخبار در مورد پنجاه کشور آفریقایی را بر عهده گرفت و همین مسئله باعث شد در اواخر دههی پنجاه، برای اولینبار به قارهی آفریقا سفر کند. ریشارد کاپوشچینسکی در طول زندگیاش میراث شگفتانگیزی از خود به یادگار گذاشت. او نهتنها اسناد بزرگی از تاریخ قرن بیستم آفریقا، آسیا و اروپا را ثبت کرد، بلکه همچنین بهعنوان روزنامهنگار سبک تازهای را به نثر ژورنالیستی وارد کرد. ریشارد کاپوشچینسکی سرانجام روز بیستوسوم ژانویهی 2007، در سن هفتادوچهارسالگی درگذشت.
بهترین کتابهای ریشارد کاپوشچینسکی
کتاب شاهنشاه (Shah of Shahs): هنگامی که انقلاب ایران در سال 1357 شمسی در حال رخ دادن بود، ریشارد کاپوشچینسکی به این کشور آمد تا دربارهی چنین رخداد مهمی گزارشاتی تهیه کند. نتایج بهدستآمده توسط او در جریان این مشاهدات و بررسیها، در این کتاب منتشر شد. در این اثر، کاپوشچینسکی کوشش دارد یک بررسی کلی از انقلاب ایران و نقش پررنگ آن در خاورمیانه داشته باشد و به رویکردهای کلی اثرگذار بر این پدیدهی سیاسی و این مقطع از تاریخ معاصر ایران بپردازد. در کتاب شاهنشاه، او نگاهی گزارشگرانه به ماجرا میاندازد و از دریچهی دید یک فرد خارجی، به مسائل داخل کشور ایران نگاه میکند.
کتاب اقتدار عبوس کلاغها: مجموعه اشعار (Wiersze zebrane): ریشارد کاپوشچینسکی که نثری انتقادی و برنده داشت، درعینحال شاعری با دیدگاه لطیف شاعرانه هم بود که در میان آثار او میتوان کتابهای شعر ارزشمندی را نیز یافت. کتاب حاضر واجد تعدادی از زیباترین و تأثیرگذارترین سرودههای این نویسنده و روزنامهنگار لهستانی است. در این مجموعه اشعار، با مضامینی چون جنگ، عدالت، انسانیت، مقاوت و تعدادی دیگر از مباحثی جهانشمول طرف هستید. همچنین این اثر نمونهی مناسبی برای آشنایی با میراث شعری ادبیات لهستان است.
کتاب همسفر با هرودوت (Travels with Herodotus): این کتاب که برندهی جایزه ادبی نایک شده، یکی از عناوین مجموعه آثار ریشارد کاپوشچینسکی است که با محوریت سفرهایش به بخشهای مختلف جهان نوشته شده است. هرودوت بهعنوان پدر علم تاریخ شناخته میشود و این کتاب قرار است با رویکردی مشابه، ما را به درون مکانهای تاریخی در سراسر دنیا ببرد. کتاب همسفر با هرودوت سعی دارد نگاهی تاریخی، جامعهشناختی و علمی نسبت به پدیدههای موجود در کشورهای مختلف داشته باشد و در قالب سفرنامه به مخاطبان ارائه شده است.
کتاب سایهی خورشید (The Shadow of the Sun): سال 1957، زمانی که ریشارد کاپوشچینسکی به آفریقا سفر کرد، اولین فرد اعزامشده از سوی خبرگزاری دولت لهستان بهشمار میآمد که شاهد پایان یافتن عصر استعمار در این قاره بود. او در نوشتههای خود در این کتاب، مطالبی گوناگون از تجربیات آن روزها را گردآوری کرده است. میتوان گفت دادههای سیاسی وی در این اثر، از مهمترین اسناد تاریخی روزهای نهایی استعمار در آفریقا بهشمار میآیند. کتاب سایهی خورشید، مشهورترین اثر این نویسندهی لهستانی است و تاکنون چندینبار به تجدید چاپ رسیده است.
کتاب جنگ فوتبالی (The Soccer War): کتابی که توسط بسیاری از نشریات، بهعنوان یک شاهکار در زمینهی رونامهنگاریِ جنگ توصیف شده است. ریشارد کاپوشچینسکی در طول زندگیاش بیش از پنجاه جنگ، انقلاب و شورش در آفریقا، خاورمیانه و آسیا را پوشش داده است. او این گزارشات را برای خبرگزاری دولتی لهستان تهیه و منتشر میکرد. در این کتاب، کاپوشچینسکی نگاهی دوباره به این رویدادها و تجربیات شخصیاش در گردآوری اخبار مربوط به جنگهای مختلف دارد. او همچنین در کتاب جنگ فوتبالی، به داستانهای پشت پرده در مورد تهیهی این گزارشات سیاسی و تاریخی اشاره کرده است.
گفتنیست که با مراجعه به سایت و اپلیکیشن کتابراه میتوانید تعدادی از بهترین کتابهای ریشارد کاپوشچینسکی، همچون کتاب صوتی شاهنشاه، کتاب الکترونیک اقتدار عبوس کلاغها و کتاب الکترونیک همسفر با هرودوت را دریافت کنید.
سبک نگارش و دیدگاههای ریشارد کاپوشچینسکی
ریشارد کاپوشچینسکی بیش از هر چیز با نثر ویژهاش شناخته میشود. او ازجملهی اولین کسانی بود که موفق شدند وجوه ادبی را وارد نثر خشک و سادهی گزارشنویسی کنند. کاپوشچینسکی «رئالیسم جادویی» و «استعاره» را وارد متون ژورنالیستی کرد؛ کاری که پیشتر کسی به این صورت انجام نداده بود. ریشارد کاپوشچینسکی پیش از ورود به هر کشور، ابتدا از طریق ادبیات آن سرزمین نسبت به آن شناخت پیدا میکرد. او پیش از ورود به هر کشور، آثاری را مطالعه میکرد که به توصیف آن کشور مورد نظر پرداخته بودند. کاپوشچینسکی نویسندهای بود که میتوانست ورای آنچه مشاهده میشد را ببیند؛ او با استفاده از استعاره و همچنین با اتکا به نگاه عمیقی که به تاریخ داشت، توانست بسیاری از مناسبات و ساختارهای سیاسی کشورهای آفریقایی، آسیایی و اروپایی را تشخیص دهد.
میتوان گفت مهمترین عاملی که ریشارد کاپوشچینسکی را به یک خبرنگار بزرگ تبدیل کرد، داشتن حس کنجکاوی نسبت به جهان بود. او اشاره کرده که کتابها و نوشتههایش برای کسانیست که روحیهای جوانانه دارند و نسبت به سازوکارهای دنیا و آنچه در حال رخ دادن است، کنجکاو هستند. برای همین میتوان گفت سفرهایی که به سراسر دنیا داشت، تنها به دلیل مسئولیت حرفهای وی نبودند و او بهواقع، از این سفرهای طولانی و ماجراجویانه لذت میبرد. بسیاری باور دارند که گزارشات ریشارد کاپوشچینسکی صرفاً اعلام رخداد نیستند، بلکه دیدگاههای فلسفی یک متفکر نسبت به رویدادهایی محسوب میشوند که آنها را مورد مشاهده و واکاوی خود قرار داده است. همچنین باید گفت که کاپوشچینسکی بسیار به فقیران و نیازمندان اهمیت میداد و در نوشتههای خود بهطور مداوم به چنین سوژههایی اشاره میکرد.
اقتباس فرهنگی از آثار ریشارد کاپوشچینسکی
تئاتر امپراطور (The Emperor)، محصول سال 1987، براساس کتابی با همین عنوان از ریشارد کاپوشچینسکی، توسط مایکل هاستینگز (Michael Hastings) و جاناتان میلر (Jonathan Miller) اقتباس شد و در لندن به روی صحنه رفت. این کتاب که دربارهی هایله سلاسی، آخرین امپراتور اتیوپی است، زمانی که در سال 1983 به زبان انگلیسی ترجمه شد، سبب افزایش شهرت کاپوشچینسکی در غرب شد.
حقایقی جالب درباره ریشارد کاپوشچینسکی
- زمانی که کاپوشچینسکی در کشور هند بود، با کمک دیکشنری، خواندن کتاب «زنگها برای که به صدا درمیآیند» اثر ارنست همینگوی را آغاز کرد. او با این کار زبان انگلیسی را یاد گرفت.
- این نویسندهی ادبیات لهستان در سال 1969، کتاب «خاطرات چه گوارا» را که آخرین میراث ادبی این رهبر سیاسی بود، ویرایش و به زبان لهستانی ترجمه کرد.
- ریشارد کاپوشچینسکی در طول زندگی پرماجرای خود، بیستوهفت انقلاب را تجربه کرد، چهل بار به زندان رفت و چهار مرتبه از خطر مرگ نجات پیدا کرد.
- برای گرامیداشت میراث وی در حوزهی روزنامهنگاری، جایزهای با اسم این نویسنده بنیان گذاشته شده که سالانه به بهترین آثار در حوزهی گزارشنویسی و روزنامهنگاری اهدا میشود.