زندگینامه و دانلود بهترین کتابهای عبید زاکانی
عبید زاکانی شاعر، نویسنده و لطیفهپرداز مشهور ایرانی در قرن هشتم است که بهعنوان پدر طنز فارسی شناخته میشود. او با بهرهگیری از نگاه انتقادی و طبع ظریف خود اندیشههای سیاسی و جامعهشناختی ارزشمندش را در قالب شعر بیان کرده است. از این شاعر بزرگ آثار متعددی بهجا مانده است که در این بین، منظومهی «موش و گربه» و «رسالهی دلگشا» از مشهورترین و بهترین کتابهای عبید زاکانی بهشمار میآیند.
زندگینامه عبید زاکانی
عبید زاکانی (Ubayd Zakani) بر طبق اطلاعاتی که به نقل از حمدالله مستوفی، تاریخنویس و وزیر همعصر عبید زاکانی بهدست آمده، در حدود سال 690 هجری قمری و یا 710 ه.ق در توابع قزوین پا به این دنیا گذاشت. بر طبق همین اسناد نام این شاعر، نظامالدین بوده اما در مقدمههایی که برکلیات عبید زاکانی نوشته شده از او بهعنوان نجمالدین عبید زاکانی یاد شده است.
نَسَب عبید زاکانی به خاندان زاکانیان میرسد. این خاندان کهن، فرقهای از اعراب طایفهی بنیخفافه بودند که به قزوین مهاجرت کردند و در این شهر ساکن شدند. زاکانیان متشکل از دو شعبهی مشهور بود که یکی، از اهالی علم و فقه بودند و گروه دیگر در شمار وزرا و صاحبمنصبان قرار میگرفتند. از قضا عبید زاکانی از گروه دوم و از وزرا و صدور محسوب میشده؛ بهطوری که در سال 729 ه.ق در عین جوانی فردی مشهور و سرشناس بهشمار میآمده است. عبید زاکانی به لحاظ سیاسی و اجتماعی در دورانی آشفته زندگی میکرد. دورانی که در آن، ابوسعید بهادرخان، آخرین ایلخان مغول، از دنیا رفته بود و در هر گوشهای از کشور فرقههای مختلف، حکومتی مستقل تشکیل داده بودند و تا سالها با یکدیگر بر سر دستیابی به حکومت نزاع داشتند.
زندگی عبید زاکانی با سه گروه بنواینجو، آل مظفر و آل جلایر گره خورده بود. او با قدرت یافتن شیخ ابواسحاق اینجو به فارس رفت. عبید زاکانی در شیراز به تحصیل مشغول شد و از حکومت عدالتمحور این حاکم فارس بسیار بهره برد تا آنجا که در سال 751 ه.ق مثنوی «عشاقنامه» را بهنام شاه شیخ ابواسحاق سرود. همچنین در میان آثار عبید زاکانی در حدود 22 قطعه و قصیده در مدح وی به چشم میخورد. رکنالدین عمیدالملک، وزیر شاه ابواسحاق نیز از جمله افرادی است که عبید در مدح او اشعاری سروده است.
عبید زاکانی تا مدتی در دربار ابواسحاق حضور داشت اما غلبهی امیرمبارزالدین بر فارس و قتل ابواسحاق در سال 758 ه.ق، عبید را بر آن داشت تا از ستم امیرمبارزالدین خود را برهاند و به سلطان معزالدین اویس جلایری، حاکم شعردوست و هنرپرور تبریز و عراق پناه ببرد. در رمضان 759 ه.ق پسران امیرمبارزالدین، او را از قدرت کنار زدند و پسر بزرگش جلالالدین شاه شجاع بر تخت حکمرانی تکیه زد. هنگامی که آوازهی شعردوستی شاه شجاع به عبید زاکانی رسید، بیآنکه درنگ کند راه شیراز پیش گرفت و در پایان عمر در دربار شاه شجاع حضور یافت. از اشعار عبید زاکانی پنج قصیده به مدح این شاه اختصاص دارد.
در مورد تاریخ و مکان درگذشت عبید زاکانی -همچون سایر رویدادهای زندگی او- اطلاعات دقیقی در دست نیست اما بررسی شواهد تاریخی و تحلیل اشعار و آثار عبید زاکانی نشان میدهد که وی بین سالهای 768 یا 769 و یا 772 ه.ق در اصفهان یا بغداد از دنیا رفته است. هرچند بر اساس روایتی در ماهان کرمان قبری یافت شده که مورخان احتمال میدهند مقبرهی عبید زاکانی باشد.
اگرچه عبید زاکانی از عمری طولانی بهره برد اما به نسبت آن آثار تألیفی بهجا مانده از این ادیب توانمند چندان پرشمار نیست. «دیوان اشعار»، «مثنوی عشاقنامه»، «فالنامهی بروج»، «فالنامهی وحوش و طیور»، «مثنوی سنگتراش» ازجمله آثار جدی وی محسوب میشوند و «اخلاقالاشراف»، «رسالهی دلگشا»، «ریشنامه»، «صد پند» و «مکتوبات قلندرات» از آثار هزل و «موش و گربه» و «تعریفات (ده فصل)» از جمله بهترین کتابهای عبید زاکانی هستند که در دستهی آثار طنز و مطایبهمحور این شاعر قرار میگیرند.
بهترین کتابهای عبید زاکانی
کتاب کلیات اشعار عبید زاکانی (Kolliyāt-e ʿObayd-e Zākāni): این اثر شامل 2753 بیت شعر از عبید زاکانی است که در قالبهای شعر کهن فارسی از جمله قصیده، غزل، ترجیعبند، ترکیب، مثنوی، مقطعات و رباعیات سروده شدهاند.
کتاب مثنوی عاشقانه (عشاقنامه): عبید زاکانی این مثنوی را در سال 751 ه.ق و بهنام شیخ ابواسحاق سروده است که از نظر کمّی به 700 بیت میرسد.
کتاب نوادرالامثال: این اثر که عبید زاکانی آن را به زبان عربی تألیف کرده است، متونی در باب امثال و حکم، اقوالالانبیا و حکما را در بر دارد.
کتاب اخلاقالاشراف (Aḵlāq al-ašrāf): این کتاب یکی از رسالههای دلنشین عبید زاکانی است که در سال 740 ه.ق تألیف شده است. خواجه عبید زاکانی در این اثر نوک پیکان انتقادات خود را به سمت بزرگان و اشراف دوران میگیرد و با نثری شیوا و روان پس از ارائهی تعریف از کلماتی مثل حکمت، عدالت، عفت و شجاعت، از سیرهی زندگی پیشینیان میگوید. پس از آن از سر طنز و شوخی عدهای را با عنوان بزرگ و زیرک یاد میکند و آنها را به نقد میکشد.
کتاب ریشنامه (The book of the beard/ pogonology): رسالهی کوچک ریشنامه که عبید زاکانی آن را به نثر و نظم تألیف کرده نیز حاوی محتوای طنز انتقادی است که انحرافات اخلاقی زمانهی شاعر را مورد نقد و نکوهش قرار میدهد.
کتاب رسالهی تعریفات (The treatise in ten sections): از آنجا که این رساله ده فصل را دربرمیگیرد با نام دهفصل نیز شناخته میشود. عبید زاکانی در فصول مختلف این کتاب اصطلاحات مختلف زمانهی خود در باب موضوعاتی مثل زندگی دنیوی، هنر و عیشونوش و اصطلاحات اداری، علمی و... را به زبان طنز تعریف کرده است.
کتاب رسالهی دلگشا (The cheer-inducing treatise): خواجه در این اثر حکایاتی شیرین و خواندنی آورده است که در فصل اول به زبان عربی و باقی آن به زبان فارسی است. مطالعهی این کتاب اوضاع اجتماعی و خلقیات افراد جامعهی زمانهی عبید را بهخوبی آشکار میکند.
کتاب موش و گربه (The Story of The Mice and Cat): این قصیده که یکی از مشهورترین و بهترین آثار عبید زاکانی بهشمار میرود، اثری تمثیلی و استعاری است که با به تصویر کشیدن ماجرای کشوقوس خصمانهی موش و گربه از اخلاقیات میگوید.
کتاب مکتوبات قلندران (The letter of the antinomian dervishes): عبید زاکانی در این اثر هزلآمیز، دو مکتوب به شیوهی مکاتیبی که قلندران برای یکدیگر مینوشتند تألیف کرده و مقصودش به سخره گرفتن و نقد کردن این طایفه بوده است.
برخی از بهترین نوشتههای عبید زاکانی در کتابراه موجودند؛ از جمله کتاب صوتی موش و گربه و کتاب الکترونیک گزیدهی طنز عبید زاکانی.
سبک نگارش و دیدگاههای عبید زاکانی
به اعتقاد پژوهشگران ادبی مقصود عبید زاکانی برای سرودن شعر بیش از هر چیز عیش و فراغ خاطر و یا ادای تکلیف و تأمین معاش بوده و در رسائل معدودی که از او باقی مانده هدفش انتقاد از اوضاع و احوال جامعه و دست انداختن روزگار و انسانهای کوتهنظر بوده است. تعداد اندک آثار جدی این شاعر نشان از علاقهی او به طبعآزمایی در حوزهی طنز و لطیفهپردازی دارد؛ بهطوری که ابیات جدی او از لحاظ کمی به 3000 بیت هم نمیرسد.
از نظر عباس اقبال آشتیانی، مورخ و پژوهشگر برجسته، خواجه عبید زاکانی از لحاظ نبوغ همردهی ولتر، نویسندهی عصر روشنگری فرانسه قرار میگیرد و به گفته ادوارد گرانویل براون، شرق شناس بریتانیایی، عبید زاکانی «احتمالاً برجستهترین طنزپرداز ایرانی» است. برخلاف نظر افرادی که عبید را هزلهگو و مطایبهپرداز میدانند، قصد و غرض او از سرایش اشعار هزل، از بین بردن آبروی کسی یا تهدید دیگران برای کسب منفعت نبوده بلکه او اهدافی متعالی را دنبال میکرده است. چنانکه در بسیاری از آثارش به شیوهی لفافهگویی به فضائل اخلاقی و نقد رفتارهای مستبدانهی حاکمان و مفاسد طبقات اشرافی میپردازد. از آنجا که عبید زاکانی در قرن هشتم هجری و در دوران پرفساد مغولان و آشوبهای مدعیان پس از آن بهسر میبرد در اشعار خود نیز همچون شاعر همعصرش، حافظ از نابهسامانیها و شدائد روزگار با زبان هزل و طنز نیز سخن به میان آورده است تا بر کلام مولانا که میفرماید «به مزاحت نگفتم این گفتار / هزل بگذار و جِد از او بردار» صحه بگذارد.
ناگفته نماند تمامی اشعار هزل عبید بار سیاسی و انتقادی ندارند و برخی هم فقط هزل محض هستند چراکه عبید زاکانی اعتقاد داشت مزاح و شوخطبعیِ بهاندازه هم برای زندگی لازم است.
حکایات و ابیات برگزیدهی عبید زاکانی
- واعظی بر منبر میگفت که هر که نام آدم و حوّا نوشته، در خانه آویزد، شیطان بدان خانه در نیاید. طلحک از پای منبر برخاست و گفت: مولانا شیطان در جوار خدا به نزد ایشان رفت و بفریفت، چگونه میشود که در خانهی ما از اسم ایشان بپرهیزد؟
- اعرابیای را پیش خلیفه بردند، او را دید بر تخت نشسته و دیگران در زیر ایستاده، گفت: السلامعلیک یا الله. گفت: من الله نیستم. گفت: یا جبرئیل. گفت: من جبرئیل نیستم. گفت: الله نیستی. جبرئیل نیستی. پس چرا بر آن بالا نشستهای؟ تو نیز از آن در زیر آی و در میان مردم بنشین.