زندگینامه و دانلود بهترین کتاب‌های توماس هاردی

۲ ژوئن ۱۸۴۰ تا ۱۱ ژانویه ۱۹۲۸ - انگلیسی

توماس هاردی، رمان‌نویس و شاعر اهل کشور انگلستان است که از شاعران جنبش طبیعت‌گرایی (ناتورالیسم) به‌شمار می‌آید. از او آثار ماندگاری در قالب کتابِ شعر و رمان در تاریخ ادبیات انگلستان به یادگار مانده است. از میان بهترین آثار توماس هاردی می‌توان به کتاب‌های «تس، زنی پاکدامن» و «دور از اجتماع خشمگین» اشاره کرد.

عکس توماس هاردی

زندگینامه توماس هاردی

توماس هاردی (Thomas Hardy) در روز دوم ژوئن سال 1840 در دهکده‌ی کوچکی نزدیک دورست، واقع در حوالی دورچستر انگلستان زاده شد. او بزرگ‌ترین فرزند خانواده‌ای چهارنفره بود. پدرش به پیشه‌ی سنگ‌تراشی اشتغال داشت و ویولونیست و اهل موسیقی بود. مادر توماس، به‌عنوان زنی فرهیخته و اهل مطالعه، نقش مهمی در رشد و تربیت او ایفا کرد.

تامس هاردی در کلبه‌ای دورافتاده در منطقه‌ی ساسکس رشد کرد و اگرچه در کودکی اغلب اوقات بیمار بود اما تجربه‌ی زندگی و فرهنگ روستایی، بر نوشته‌هایش تأثیر بسیار زیادی داشت. توماس هاردی در هشت‌سالگی تحصیل رسمی خود را در مدرسه‌ی دهکده آغاز کرد، اما پیش از آن به کمک مادرش آموزش‌هایی را گذرانده بود. بعد از آن به مدارس دورچستر رفت و در زمینه‌ی علوم ریاضی و زبان لاتین آموزش دید.

توماس هاردی پس از تحصیلات مقدماتی، در سال 1856 نزد یکی از معماران محلی به‌نام جان هیکس، به‌عنوان شاگرد پذیرفته شد. پس از آن، در سال 1862، کمی پیش از تولد بیست‌ودوسالگی‌اش، به لندن رفت و در دفتر آرتور بلومفیلد، معمار سرشناس کلیسایی، فعالیت حرفه‌ای‌اش را به‌عنوان یک معمار و نقشه‌کش آغاز کرد.
با وجود اینکه معماری برای توماس هاردی شکوفایی اقتصادی و بهبود در موقعیت اجتماعی را به‌دنبال داشت، اما در اواسط دهه‌ی 1860 با کاهش درآمد و کم‌رنگ شدن ایمان مذهبی‌اش، بلندپروازی برای تحصیلات دانشگاهی و کشیش شدن را کنار گذاشت. به‌مرور، مطالعاتش، او را به‌سمت خواندن شعر سوق داد و باعث شد برای افزایش مهارتش در سرودن شعر تلاش کند.

توماس هاردی در سال 1867 به‌سبب بیماری به دورست برگشت و مجدداً مدتی را نزد استاد قدیمی‌اش جان هیکس و سپس معمار دیگری به‌ نام کریک‌مِی کار کرد.
او در سال 1870 به کورن‌وال فرستاده شد تا معماری کلیسای متروک و ویران سنت جولیوت را بررسی کند. در همان‌جا بود که برای اولین‌بار با خواهر همسر رئیسش، اِما لاوینیا گیفورد ملاقات کرد. زنی شاد و سرزنده که با تشویق‌هایش، توماس هاردی را بیش‌ازپیش به انجام فعالیت‌های ادبی ترغیب می‌کرد.

توماس هاردی و اِما گیفورد در سپتامبر سال 1874 و برخلاف میل خانواده‌هایشان با یکدیگر ازدواج کردند و مدام بین لندن و دورست در رفت‌وآمد بودند. بیماری جدی توماس هاردی باعث شد او و همسرش در سال 1881 به ویمبورن و در سال 1883 به دورچستر کوچ کنند. با مرگ ناگهانی همسرش در سال 1912، توماس هاردی در غم و اندوه زیادی فرورفت و سعی کرد با سرودن شعر اندوهش را التیام ببخشد. او در سال 1914 با فلورانس امیلی داگدیل ازدواج کرد؛ زنی که سی‌وهشت سال از او کوچک‌تر بود. با این وجود همچنان با سوگ از دست دادن همسر اولش دست‌وپنجه نرم می‌کرد.
تامس هاردی درنهایت، روز یازدهم ژانویه‌ی 1928 در اثر سکته‌ی قلبی، زندگی را برای همیشه ترک گفت. پس از مرگش، قلب او را در حیاط کلیسای زادگاهش به خاک سپردند و خاکستر جسدش را با تشریفاتی ملی در کلیسای وست مینستر دفن کردند.

سیر نویسندگی توماس هاردی

توماس هاردی در دهه‌ی 1860 دست‌به‌قلم شد و اشعاری سرود، اما از آن‌جایی که امکان انتشارشان فراهم نشد، با اکراه به سمت نوشتن داستان روی آورد.
در سال‌های 1867 تا 1868 توماس هاردی مشغول نوشتن رمان «بانو و مرد فقیر (The Poor Man and the Lady)» بود. علی‌رغم اینکه این رمان موردتوجه سه ناشر لندنی قرار گرفت، اما هرگز منتشر نشد. جرج مِردِیت از نگاه یک ناشر و خواننده، به هاردی پیشنهاد کرد که رمانی خوش‌فرم‌تر بنویسد و نتیجه‌ی این توصیه، انتشار کتاب «داروهای ناامیدی (Desperate Remedies)» در سال 1871 بود. توماس هاردی این رمان را تحت تأثیر داستان «احساس» اثر ویلکی کالینز به نگارش درآورده بود. توماس هاردی در رمان بعدی‌اش «زیر درخت گرینوود (Under the Greenwood Tree)» توانست به‌دور از هرگونه تقلیدی، صدای منحصربه‌فرد خود را به منصه‌ی ظهور برساند.

تامس هاردی در سال 1873 تحت‌تأثیر همسرش اِما، رمان «یک جفت چشم آبی» را خلق کرد. در سال 1872 یعنی یک سال پیش از انتشار رمان یک جفت چشم آبی، او به مجله‌ی تینزلی تعهد داد که طی یازده ماه، به‌صورت سریالی، داستان یک چفت چشم آبی را در اختیار آن‌ها قرار دهد. این تعهد باعث شد توماس هاردی، حرفه‌ی معماری را کنار بگذارد. تصمیم به این کار در ابتدا پرمخاطره به‌نظر می‌رسید، اما موفقیت ادبی تازه‌ای برای این نویسنده‌ی انگلیسی آفرید که به همکاری با مجله‌ی معتبر کورن‌هیل منجر شد. این همکاری‌ در سال 1874 منجر به انتشار رمان مشهور «دور از اجتماع خشمگین» شد. توماس هاردی در این رمان برای اولین‌بار، شهر کوچک وسکس را معرفی کرد. همین رمان بود که باعث درخشش و شهرت توماس هاردی شد.

توماس هاردی در سال 1876 «دست آتلبرتا (The Hand of Ethelberta)» را به چاپ رساند. این کتاب رمانی در ژانر کمدی اجتماعی بود که سیستم طبقاتی بریتانیا را به‌ تصویر می‌کشید و البته اقبال چندانی ندید. اما کتاب بعدی او، یعنی «بازگشت بومی (The Return of the Native)» مورد استقبال خوانندگان و منتقدین قرار گرفت و به یکی از بهترین کتاب‌های توماس هاردی تبدیل شد. «فرمانده‌ی شیپورچیان (The Trumpet-Major)» رمان بعدی توماس هاردی بود و ماجرای آن در دوران جنگ‌های ناپلئون اتفاق می‌افتاد. رمان‌های «یک لائودیسین (A Laodicean)» و «دو نفر در یک برج (Two on a Tower)» آثاری بعدی این نویسنده بودند که توجه زیادی را به خود جلب نکردند.

تامس هاردی در سال 1886 با نگارش رمان «شهردار کاستربریج (The Mayor of Casterbridge)» جزئیات دقیقی از تاریخ و توپوگرافی دورچستر ذکر کرد و در اثر بعدی‌اش، «ساکن بیشه‌زار (The Woodlanders)»، مسائل اجتماعی و اقتصادی به موضوع محوری رمانش تبدیل شد. «داستان‌های وسکس (Wessex Tales)» اولین کتاب توماس هاردی در قالب مجموعه داستان بود. «گروه بانوان شرافتمند (A Group of Noble Dames)» و «قضای روزگار (Life's Little Ironies)» از دیگر آثار او بودند که به‌صورت مجموعه داستان به چاپ رسیدند.

رمان‌های «تس، زنی پاکدامن» و «جود گمنام (Jude the Obscure)» از آخرین و بهترین رمان‌های توماس هاردی در ادبیات بریتانیا بودند. رمان‌هایی اثرگذار که شرحی از وضعیت طبقه‌ی کارگر ارائه می‌دادند. با این وجود این آثار به دلیل دست گذاشتن بر نقاط حساسیت‌برانگیز جامعه‌ی آن زمان انگلستان، نقدهای خصومت‌آمیزی دریافت کردند. همین نقدها باعث شدند که توماس هاردی از دنیای داستان‌نویسی فاصله بگیرد و به جهان شعر روی آورَد.

توماس هاردی در مسیر شاعری

توماس هاردی همیشه شعر را در مرتبه‌ای بالاتر نسبت به داستان می‌دید، «اشعار وسکس (Wessex Poems)» که در سال 1898 منتشر شد، اولین تجربه‌ی جدی و حرفه‌ای او در عرصه‌ی شعر و شاعری بود. کتاب «شعرهایی از گذشته و آینده (Poems of the Past and the Present)» نیز اشعاری با موضوعات مختلف مثل جنگ‌ و فلسفه را دربرمی‌گرفت. «مضحکه‌ی زمان و دیگر اشعار (Time's Laughingstocks and Other Verses)» از دیگر آثار توماس هاردی در قالب شعر بود که در سال 1909 منتشر شد.

در طی سال‌های 1903، 1905 و 1908 توماس هاردی مجموعه اشعار «سلسله‌ها (The Dynasts)» را در سه مجلد منتشر کرد که عنوان فرعی «درام حماسی جنگ با ناپلئون» را یدک می‌کشید. این اثر به یکی از دستاوردهای چشمگیر توماس هاردی تبدیل شد و او را به چهره‌ای ملی تبدیل کرد. مجموعه اشعار«صدا» و «طنز اتفاقات (Satires of Circumstance)» از مهم‌ترین اشعار تامس هاردی است که در دوران سوگواری همسرش اِما منتشر شده‌اند. او در دهه‌ی هشتم زندگی‌ خود مجموعه اشعار «لحظه‌های بصیرت (Moments of Vision)» را منتشر کرد و در دهه‌ی نهم زندگی‌اش دو مجموعه شعر دیگر، تحت عناوین «سروده‌های اخیر و اولیه (Late Lyrics and Earlier)» و «نمایش‌های انسانی (Human Shows)» را به چاپ رساند. کتاب «کلام زمستانی (Winter Words)» آخرین اثر توماس هاردی در قالب شعر بود که در سال 1928 و پس از مرگش به چاپ رسید.

بهترین کتاب‌های توماس هاردی

توماس هاردی اگرچه در زمان حیاتش بیشتر به‌عنوان شاعری تحسین‌برانگیز شناخته می‌شد، اما امروزه او را بیشتر با رمان‌هایش به یاد می‌آورند. در اینجا شما را با تعدادی از بهترین رمان‌های توماس هاردی آشنا می‌کنیم.

کتاب تس، زنی پاکدامن (Tess of the d’Urbervilles: A Pure Woman): این رمان که با نام «تس دوربرویل» هم به فارسی ترجمه شده، روایت‌گر مصائب تس، دختر جوانی است که در روستای کوچکی زندگی می‌کند. او پس از اینکه متحمل تعرض و آزارهای بسیار می‌شود، به‌جای سکوت، به مبارزه با جامعه‌ی متحجر و ریاکار زمان خود برمی‌خیزد. گفتنی است که کتاب الکترونیک تس، زنی پاکدامن در سایت و اپلیکیشن کتابراه در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است.

کتاب دور از اجتماع خشمگین (Far from the Madding Crowd): بتشبا دختر جوان و زیبایی است که مزرعه‌ای را در یورکشایر انگلستان به ارث می‌برد و با سه خواستگار روبه‌رو می‌شود. انتخاب بتشبا و ماجرایی که پس از آن اتفاق می‌افتد، نقطه‌ی عطف این رمان محسوب می‌شود. ناگفته نماند که این رمان با نام «به دور از مردم شوریده» نیز به فارسی ترجمه و منتشر شده است. کتاب الکترونیک دور از اجتماع خشمگین در سایت کتابراه قابل دسترسی است.

کتاب یک جفت چشم آبی (A pair of blue eyes): توماس هاردی در این رمان ماجرای دختری به‌نام الفرید سوانکورت را بازگو می‌کند که صاحب یک جفت چشم آبی زیباست. او که دختر یک کشیش است، پس از تجربه‌ی عشق، با تعارضات فرساینده‌ای میان عقل و دل و انتظارات جامعه گرفتار می‌شود. کتاب الکترونیک یک جفت چشم آبی که رمانی عاشقانه است نیز در سایت کتابراه در دسترس شماست.

سبک نگارش و دیدگاه‌های توماس هاردی

توماس هاردی به‌عنوان یکی از شاعران جنبش ناتورالیسم شناخته می‌شود که رگه‌هایی از رمانتیسم هم در آثارش به چشم می‌خورد. اشعار توماس هاردی معمولاً نشان‌دهنده‌ی خط سیری از ناپختگی تا بلوغ نیستند و در طول زمان دچار تغییر نمی‌شوند. این اشعار اغلب، موضوعات مختلفی را دربرمی‌گیرند و هاردی در هر کدام فرم تازه‌ای را امتحان می‌کند.

اما در حوزه‌ی آثار داستانی، چه در رمان‌ها و چه در داستان‌های کوتاه تامس هاردی، نه می‌توان او را کاملاً یک نویسنده‌ی ویکتوریایی درنظر گرفت و نه نویسنده‌ای سنت‌شکن مثل دی. اچ. لارنس و ویرجینیا وولف. درواقع می‌توان گفت که توماس هاردی میان سنت و مدرنیته به دام افتاده بوده است. البته در این میان، شرایط اجتماعی انگلستان در دوران حیات این نویسنده را نیز نمی‌توان نادیده گرفت. در آن زمان انگلستان تغییرات اجتماعی دشواری را تجربه می‌کرد و در حال گذاری آهسته از کشوری سنتی و دهقانی، به‌سمت جامعه‌ای مدرن و صنعتی بود. نمود این شرایط را می‌توان در آثار داستانی توماس هاردی به چشم دید.

اقتباس‌های سینمایی از توماس هاردی

بسیاری از آثار توماس هاردی در تاریخ سینما، بارها مورد الهام و اقتباس فیلم‌سازان قرار گرفته‌اند که از میان آن‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • اولین اقتباس سینمایی از آثار توماس هاردی فیلم «تس دوربرویل» بود که در سال 1924 به کارگردانی مارشال نیلان و بر اساس رمان «تس، زتی پاکدامن» ساخته شد. در سال 1979 رومن پولانسکی نیز با اقتباس از این رمان فیلمی با نام «تس» منتشر کرد. فیلم «تریشنا» هم که محصول مشترک انگلیس، سوئد و هند است اقتباس دیگری از این رمان محسوب می‌شود.

  • «در جنگل سرسبز» یک فیلم درام تاریخی است که در سال 1929 با اقتباس از رمان «ساکن بیشه‌زار» و به کارگردانی هری لاکمن روی پرده‌ی سینما رفت.

  • فیلم‌های اقتباسی متعددی هم براساس رمان «دور از اجتماع خشمگین» ساخته شده است. جان شله‌زینگر در سال 1967 و توماس وینتربرگ در سال 2015، فیلم‌هایی بر اساس این رمان و با همین نام ساخته و منتشر کرده‌اند.

  • در سال 1995 حسین امینی، فیلمنامه‌نویس ایرانی - انگلیسی با اقتباس از رمان «جود گمنام» فیلمنامه‌ای نوشت و مایکل وینترباتم براساس آن فیلمی به نام «جود» را کارگردانی کرد.

  • فیلم درام - رمانتیک «ادعا» در سال 2000 با اقتباس از رمان «شهردار کاستربریج» و کارگردانی مایکل وینترباتم روانه‌ی سینما شد.

1