زندگینامه و دانلود بهترین کتابهای یورگن هابرماس
یورگن هابرماس، فیلسوف و جامعهشناس مطرح اهل کشور آلمان است. او یکی از تأثیرگذارترین اندیشمندان اجتماعی و سیاسی در نیمهی دوم قرن بیستم و از مهمترین متفکران مکتب فلسفی فرانکفورت بهشمار میآید. از شناختهشدهترین آثار هابرماس، میتوان به کتابهای «بحران مشروعیت» و «مهندسی ژنتیک و آینده سرشت انسان» اشاره کرد.
زندگینامه یورگن هابرماس
یورگن هابرماس (Jürgen Habermas) در تاریخ 18 ژوئن سال 1929 در شهر دوسلدورف آلمان دیده به جهان گشود. او زمانی که تنها ده سال داشت به سازمان جوانان هیتلری پیوست و در سالهای پایانی جنگ جهانی دوم، در پانزدهسالگی به جبههی غرب فرستاده شد و مدت کوتاهی در جنگ شرکت کرد. پس از پایان جنگ جهانی دوم در سال 1945، او تحصیلات دوران دبیرستان را به پایان رساند و سپس در دانشگاههای بن، گوتینگن و زوریخ تحصیلات عالی خود را ادامه داد. هابرماس در دوران دانشجویی، آثار گئورگ لوکاچ، فیلسوف برجستهی مجارستانی، را مطالعه کرد و به شدت تحت تأثیر افکار او قرار گرفت. او در سال 1954، با دفاع از پایاننامهای درمورد فریدریش شلینگ، مدرک دکترای خود در رشتهی فلسفه را از دانشگاه بن دریافت کرد.
یورگن هابرماس در سال 1955، با اوته وسلهوف ازدواج کرد. حاصل این ازدواج سه فرزند است. او از سال 1956 تا 1959، به عنوان دستیار تئودور آدورنو، فیلسوف برجستهی مکتب فرانکفورت، در «مؤسسهی تحقیقات اجتماعی» فعالیت کرد. او سپس مؤسسه را ترک و در دانشگاه ماربورگ نامنویسی نمود. دو سال بعد، وی با دفاع از پایاننامهاش، دومین مدرک دکترای خود را اینبار در رشتهی علوم سیاسی، از دانشگاه ماربورگ دریافت کرد. او با کسب این مدرک، واجد شرایط لازم برای تدریس در دانشگاههای آلمان شد. یورگن هابرماس پایاننامهاش را با کمی تغییر و اضافات در سال 1962، با نام «دگرگونی ساختاری حوزه عمومی»، بهعنوان نخستین کتاب خود منتشر کرد.
یورگن هابرماس پس از کسب دومین مدرک دکترای خود، مدت کوتاهی را بهعنوان پروفسور و سخنران بدون حقوق، در دانشگاه ماربورگ به تدریس پرداخت و سپس به مدت سه سال، در دانشگاه هایدلبرگ، فلسفه درس داد. او در سال 1964، بهعنوان استاد فلسفه و جامعهشناسی، جانشین ماکس هورکهایمر در دانشگاه گوته فرانکفورت شد. او تا بازنشستگی خود در سال 1994، به مدت سی سال در این دانشگاه معتبر تدریس نمود. پس از پایان همکاری با دانشگاه گوته، هابرماس به کشورهای مختلفی در سراسر جهان سفر کرد و در آنها به سخنرانی پرداخت. علاوه بر آن، او در چند دانشگاه مطرح آمریکایی دوباره مشغول به تدریس شد.
بهترین کتابهای یورگن هابرماس
یورگن هابرماس در طول تقریباً شش دهه فعالیت حرفهای خود، مقالات و کتابهای تأثیرگذار و جریانساز بسیاری را به نگارش درآورده است. در ادامه، مروری کوتاه بر برخی از بهترین کتابهای یورگن هابرماس خواهیم داشت.
کتاب دگرگونی ساختاری حوزه عمومی (The Structural Transformation of the Public Sphere): کتاب دگرگونی ساختاری حوزه عمومی، نخستین اثر یورگن هابرماس است که در سال 1962 به چاپ رسید. هابرماس در این اثر، مفهوم دموکراسی را در جامعهی مدرن بررسی میکند.
کتاب بحران مشروعیت (Legitimation Crisis): یورگن هابرماس در کتاب بحران مشروعیت، که نخستین بار در سال 1973 در کشور آلمان منتشر شد، با لحنی تند و زبانی رادیکال به انتقاد از دولتهای سرمایهداری میپردازد. او همچنین در این اثر در تلاش است تا سیاست را با اقتصاد، فلسفه و فرهنگ پیوند دهد.
کتاب مهندسی ژنتیک و آینده سرشت انسان (The Future of Human Nature): یورگن هابرماس در کتاب مهندسی ژنتیک و آینده سرشت انسان، از دیدگاه اخلاقی پیشرفتهای انسان در تکنولوژی (خصوصاً شاخهی مهندسی ژنتیک) را بررسی میکند و درمورد خطرات احتمالی آن در آیندهای نهچندان دور، هشدار میدهد.
کتاب نظریه کنش ارتباطی (The Theory of Communicative Action): کتاب نظریه کنش ارتباطی، یکی از مهمترین آثار فلسفی یورگن هابرماس به شمار میآید که نخستین بار در سال 1981، در دو جلد به چاپ رسید. او در این کتاب این بحث را مطرح میکند که هدف اصلی تعامل انسانی، رسیدن به توافق و تفاهم بین طرفین است، نه دستیابی به منافع و اهداف شخصی.
علاقهمندان به مطالعه و دانلود کتابهای یورگن هابرماس، میتوانند برخی از آثار این فیلسوف آلمانی (از قبیل کتاب الکترونیکی مهندسی ژنتیک و آینده سرشت انسان) را در سایت و اپلیکیشن کتابراه بیابند.
دیدگاههای یورگن هابرماس
یورگن هابرماس عقیده دارد که زوال دیدگاه کاتولیک درمورد دنیا و ظهور تکثرگرایی، دیگر اجازه نمیدهد که برای احکام اخلاقی، توجیهی ارائه کنیم که خدا را متعالی بداند.او هنجارها و ارزشها را بهکلی جدا از ریشههای دینی خود نمیبیند؛ اما آنها را صرفاً متکی بر دین و متافیزیک نیز نمیداند. طبق عقیدهی هابرماس، اخلاق بر پایهی اراده و عقل افراد استوار است. یورگن هابرماس بر مفهوم «ارتباط» میان افراد تأکید بسیاری دارد. او از این بحث میکند که مسائل اخلاقی میان افراد، نباید از راه زور یا از راه سازش حلوفصل گردد؛ بلکه این «توافق» است که باید به آن اختلافها پایان دهد. آن هم توافقی که از راه استدلال به دست میآید. به این معنا که هرکس باید در شکلی از زندگی شرکت کند که بر برقراری ارتباط متکی است؛ ارتباطی که به یاری زبان و از راه توافق شکل گرفته است.
یورگن هابرماس و جهتگیریهای فکری
یورگن هابرماس، یکی از برجستهترین صداهای «نسل شکاک» اندیشمندان آلمان غربی پس از جنگ جهانی دوم است. وی از دههی 1950 همواره در بحثهای فکری مهم داخل و خارج کشور شرکت کرده است: هابرماس در سال 1953، در نقد خود از کتاب «درآمد به متافیزیک»، اثر مارتین هایدگر، او را به دلیل مقدمهی کتاب (که عملاً نوعی همدردی با نازیهای آلمانی بود)، مؤاخذه و سرزنش کرد. او در دو مقطع، در اواخر دههی 1950 و اوایل دههی 1980، از جنبشهای ضدهستهای که در سراسر اروپا جریان پیدا کرده بودند، حمایت کرد.
یورگن هابرماس در دههی 1960، یکی از مهمترین نظریهپردازان جنبش دانشجویی در کشور آلمان بود؛ اما پس از بروز اختلافهای فکری شدید میان ارزشهای او و جنبش، وی جنبش دانشجویی آلمان را بیش از حد رادیکال دانست و درمورد امکان ایجاد «فاشیسم چپ» توسط اعضای آن هشدار داد. او در سال 1977، به محدود کردن آزادیهای مدنی در «قوانین داخلی ضد تروریسم آلمان» اعتراض کرد. یورگن هابرماس از منتقدان نظریههایی بود که به نوعی در تلاش بودند تا خطاهای نابخشودنی آلمان نازی در بروز فجایع جنگ جهانی دوم را توجیه کنند. وی تا پیش از اتحاد دوبارهی آلمان در سال 1990، همواره نگرانی خود از خطرات احتمالی ناسیونالیسم آلمانی را ابراز میکرد. هابرماس علیرغم آن که خود از منتقدان جدی فرهنگ جامعه در نظامهای سرمایهداری بود، اقدامات بنیادگرایان مذهبی داخل و خارج آلمان علیه سکولاریسم را به شدت محکوم میکرد.
جوایز و افتخارات یورگن هابرماس
یورگن هابرماس تاکنون در مراسم و همایشهای مختلف فرهنگی موفق به کسب جوایز گوناگون و متعددی شده است که نام بردن همهی آنها در این مطلب ناممکن است؛ از همین رو، تنها به اشارهای مختصر به برخی از مهمترین افتخارات این فیلسوف بزرگ بسنده کردهایم:
- جایزهی هگل (The Hegel Prize): سال 1974
- جایزهی زیگموند فروید (Sigmund Freud Prize for Academic Prose): سال 1976
- جایزهی تئودور آدورنو (The Theodor W. Adorno Award): سال 1980
- جایزهی کارل یاسپرس (The Karl Jaspers Prize): سال 1995
- جایزهی کیوتو در هنر و فلسفه (The Kyoto Prize in Arts and Philosophy): سال 2004
- جایزه هاینریش هاینه (The Heinrich Heine prize): سال 2012
- جایزهی پور لو مریت (The Pour le Mérite): سال 2022
جملات برگزیده یورگن هابرماس
-
تا زمانی که همهی ما آزاد نباشیم، هیچکس آزاد نیست. (کتاب دین و عقلانیت)
-
روح انسان، محکوم به اودیسه بودن است... او پس از تلاشهای بیفایدهی بسیار، در انتها، زمانی از خود به عنوان یک موجود مجرد آگاه میشود که از خود بیشترین فاصله را داشته باشد. (کتاب تفکر پسامتافیزیکی)
-
از منظر اخلاقی، هیچ توجیهی برای اقدامات تروریستی، صرفنظر از انگیزهی فرد و یا شرایطی که در آن، این عمل انجام میشود، وجود ندارد. (بخشی از مناظرهی یورگن هابرماس با ژاک دریدا)
-
در حقیقت، در پروسهی گرفتن یک تصمیم دموکراتیک، اگر اقلیتی مخالف نظر من رأی بدهند، درمورد نتیجه اطمینان بیشتری دارم تا آن که یک تصمیم با اتفاق آراء صورت پذیرد. (کتاب دگرگونی ساختاری حوزه عمومی)
یورگن هابرماس در میان ایرانیان
یورگن هابرماس به دلیل انتقادات صریح و تند علیه جامعهی سکولار غربی، همواره در ایران مورد توجه بوده و آثار متعددی از او به زبان فارسی ترجمه شده است. هابرماس در سال 1381، به دعوت مرکز گفتوگوی تمدنها، به ایران سفر کرد و پس از سخنرانی در دانشگاه تهران، به برخی از سؤالات دانشجویان پاسخ داد.