زندگینامه و دانلود بهترین کتاب‌های گزنفون

۴۳۰ پیش از میلاد تا ۳۵۵ پیش از میلاد - یونانی

گزنفون فرمانده‌ی نظامی، فیلسوف و مورخی یونانی بود که برای نوشته‌های تاریخی و همچنین فلسفی‌اش شناخته می‌شود. ویژگی اصلی افکار وی را می‌توان این‌گونه خلاصه کرد که: برای هرگونه مسئله‌ی زیستی، جسمانی و روانی‌ای می‌توان راه‌حلی یافت. آثار گزنفون که در تاریخ، از نظر شخصیتی مردی شجاع و وفادار توصیف شده، با نوعی گرایش به ساده‌گرایی همراه بودند. از میان آثار مهم وی می‌توان به کتاب‌های «زندگی کوروش»، «خاطرات سقراطی» و «بازگشت ده‌هزار یونانی» اشاره کرد.

عکس گزنفون

زندگینامه گزنفون

گزنفون (Xenophon) به سال 430 پیش از میلاد مسیح، در شهر آتن به دنیا آمد. پدرش عضوی از یک خانواده‌ی مرفه سوارکار بود. او در طول زندگی‌اش رخدادهای مهمی را تجربه کرد که از میان آن‌ها، می‌توان بازگشت آلکیبیادس، محکومیت ژنرال‌ها در سال 406 قبل از میلاد و همچنین حکومت سی جبار را برشمرد. اما وقایع مهم زندگی شخصی گزنفون از سال 401 پیش از میلاد آغاز می‌شوند؛ زمانی که توسط یکی از کاپیتان‌های کوروش کوچک دعوت شد و به شهر اِفِسوس سفر کرد. او به آن‌جا رفت تا در عملیات نظامی کوروش کوچک در برابر تیسافرن، فرماندار ایونیه، مشارکت کند. گزنفون رخدادهای این دوران از زندگی‌اش را در کتاب «آناباسیس» به یادگار گذاشت که روایت‌گر خاطرات گوناگونش در این دوران و همچنین لشکرکشی کوروش کوچک علیه برادرش است.

لشکرکشی کوروش کوچک علیه اردشیر دوم

گفتنی‌ست که وقتی کوروش کوچک در این نبرد شکست خورد و کشته شد، گزنفون که به‌عنوان یک عضو نظامی در ارتش کوروش مبارزه می‌کرد، با صلاح‌دید سپاهیان یونانی، به‌منزله‌ی رهبر و پیشروی آن‌ها برای بیرون آمدن از وضعیت پیش‌آمده برگزیده شد و به خدمت این ارتش جدید درآمد. سپاهیان تحت امر وی پس از عبور از مسیری دشوار در بازگشت از نبرد خود، با پارسیان مواجه شدند و تصمیم گرفتند به آن‌ها خدمت کنند. از این دوران به بعد، گزنفون علاقه‌ی زیادی به شاه اگسیلائوس دوم پیدا کرد و در چندین نبرد و رخداد تاریخی به پارسیان نیز کمک کرد. این مسئله موجب شد که بعدها وی را از آتن به جای دیگری تبعید کنند. سپس در سال‌های بعدی، وی به نماینده‌ی اسپارت تبدیل شد.

آشنایی و ملاقات با سقراط

کسنوفون از شاگردان و پیروان سقراط بود. آنچه به لحاظ تاریخی اثبات می‌کند که این دو یکدیگر را ملاقات کرده‌اند، ثبت مکالمه‌ی این دو در کتاب «آناباسیس» نوشته‌ی کسنوفون است. دیوژن لائرتی، یکی از نویسندگان و مورخان مشهور، مکالمه و ملاقات میان گزنوفون و سقراط را این‌گونه شرح می‌دهد: «سقراط در حال گذر از یک کوچه‌ی باریک بود که گزنفون را دید. به او نگاه کرد، عصایش را بالا آورد و مسیر حرکت گزنفون را سد کرد. سقراطی نگاهی کرد و گفت مواد ضروری را در چه محله‌ای مبادله می‌کنند. وقتی گزنفون به پرسش او پاسخ داد، سقراط به وی نگاه کرد و گفت از کجا می‌توانم با آدم‌های نیک و شریف ملاقات کنم. گزنفون جوابی نداشت، پس سقراط به او گفت نزد من بیا و یاد بگیر».

همچنین گفته شده است که در نبرد دلیوم، وقتی گزنفون از اسب خود سقوط کرد، سقراط نجاتش داد و او را در برابر حمله‌ی دشمنان حفظ کرد. گزنفون برای سقراط احترام ویژه‌ای قائل بود و وی را استاد خود می‌دانست. او متون و نوشته‌های جالب‌توجهی در مورد دیدگاه‌ها و آموزه‌های این فیلسوف بزرگ یونان باستان از خود به یادگار گذاشته است. می‌توان ادعا کرد که اساسی‌ترین مطالب گزنفون در مورد سقراط، به دفاعیه‌ی این اندیشمند شجاع در دادگاهش مربوط می‌شود.

مرگ سقراط؛ نوشته‌های گزنفون و افلاطون در ارتباط با مرگ وی

پس از مرگ سقراط، گزنفون و افلاطون، هر دو نوشته‌هایی در باب دفاعیه‌ی او در دادگاه منتشر کردند. آنچه ذهن هر دو متفکر را به خود مشغول کرده بود، نه اتهامات عنوان‌شده و حقانیت سقراط، بلکه ناتوانی وی در دفاع از خود بود. رویکرد گزنفون و افلاطون در مورد این دفاعیه متفاوت بود. او باور داشت که سقراط دفاعیه‌ی خوبی نداشت و دلیل آن را در تمایل بی‌حدواندازه‌ی سقراط نسبت به تجربه‌ی مرگ توصیف کرد. گزنفون اشاره کرد که اتهامات وارده به سقراط، مضحک بودند و تنها دلیل مرگ او، به خواهش و تمنای وی برای تجربه‌ی خروج از حیات این‌جهانی بازمی‌گردد. البته این نوشته در طول تاریخ مناقشه‌برانگیز بوده است.

گفتنی‌ست که مطابق با نقل‌های تاریخی گوناگون، گزنفون پس از گذراندن حوادث متعددی در دوره‌ی حیات خود، سرانجام در سال 355 پیش از میلاد درگذشت.

بهترین کتاب‌های گزنفون

کتاب زندگی کوروش (Cyropaedia): تصویری از زندگی کوروش کبیر از سلسله‌ی هخامنشیان، با هدف ارائه‌ی نکاتی آموزنده و قابل‌الگوبرداری از آن. این کتاب که با عنوان «تربیت کوروش» و «کوروش‌نامه» نیز به زبان فارسی ترجمه شده، اثری‌ست که شیوه‌های زیستن و کسب آرامش درونی را به انسان آموزش می‌دهد. این کتاب هم برای قدرتمدان آموزه‌هایی را در بر دارد و هم برای آنانی که به لحاظ طبقه‌ی اجتماعی، مقام والایی ندارند. زندگی کوروش به قلم گزنفون، کتابی‌ست که به‌ویژه در ایران و در میان مخاطبان فارسی‌زبان از آوازه و شهرتی خاص برخوردار است. با مراجعه به سایت و اپلیکیشن کتابراه می‌توانید کتاب الکترونیک زندگی کوروش که ازجمله بهترین کتاب‌های گزنفون محسوب می‌شود را دریافت کنید.

کتاب تاریخ زمانه‌ام (History of My Times): اثری از گزنفون که ترسیمی پرجزئیات از وقایع تاریخی ارائه می‌دهد. او تمامی این وقایع که در طول زندگی وی رخ داده‌اند را به‌خوبی در این اثر پژوهشی و تاحدودی خودزندگی‌نامه‌ای، عنوان کرده است. این اثر می‌تواند تصویری ارزشمند از وقایع رخ‌داده مابین سال‌های 411 تا 362 قبل از میلاد را به مخاطبانش ارائه دهد.

کتاب آناباسیس (Anabasis): اثری تاریخی و مهم که واقعه‌ی لشکرکشی کوروش کوچک علیه برادرش اردشیر دوم را روایت می‌کند. کوروش کوچک در پی تصاحب سلطنت بود و سعی داشت این کار را به کمک سربازان و مزدوران یونانی انجام دهد. گزنفون نیز که یکی از همین اشخاص بود، در این کتاب به شرح جزئیات این رخداد تاریخی و این نبرد عجیب پرداخته است.

کتاب هلنیکا (Hellenica): این کتاب ادامه‌ای‌ست بر تحقیقات، نوشته‌ها و تحلیل‌هایی که گزنفون از تاریخ توسیدید در جنگ‌های پلوپونزی به یادگار گذاشته است؛ جنگ‌هایی که درواقع میان آتن و اسپارت رخ می‌دادند. این نبردها تأثیرات مهمی بر زندگی او به‌جا گذاشتند. گزنفون در جریان این وقایع در کنار نیروهای اسپارتی جنگید و به همین دلیل، پس از آن توسط آتنی‌ها از شهر خود اخراج و تبعید شد.

سبک نگارش و دیدگاه‌های گزنفون

همچون دیگر شاگردان و پیروان سقراط، گزنفون نیز به فلسفه‌ی سیاسی گرایش داشت. او این‌دست باورهای خود را در کتاب «کوروش‌نامه»، مورد واکاوی قرار داده است؛ کتابی با نثری داستانی که به وقایع زندگی کوروش کبیر اشاره دارد. در این کتاب گزنفون مدعی‌ست که کوروش کبیر، نمونه‌ای والا و کامل از یک حاکم است. با وجود آنکه مورخان باور دارند بهترین آثار موجود برای شناخت کوروش کبیر، کتاب‌های هرودوت است، اما بسیاری نیز به این نتیجه رسیده‌اند که در واقع، گزاره‌های هرودوت نادرست بوده و این گزنفون است که به‌درستی به شرح مقام تاریخی کوروش کبیر و تکنیک‌های او در پادشاهی می‌پردازد.

یکی از دیگر ویژگی‌ها و نکات قابل توجهی که در نوشته‌های گزنفون وجود دارد این است که وی پارسی‌زبانان را در طول تاریخ «سانتور» نامیده است. سانتور در واقع ارجاعی به یکی از اسطوره‌ها و افسانه‌های یونانی است. در اندیشه‌ی یونانی، سانتور یا قنطورس، موجودی‌ست که نیمی از بدنش اسب و نیمی دیگرش انسان است. از سوی دیگر نباید فراموش کرد که کتاب کوروش‌نامه، با وجود آنکه به‌طور کلی دیدگاه مثبتی نسبت به کوروش و پارسی‌زبانان دارد، به گفته‌ی لئو اشتراوس، حاوی مجموعه‌ای از انتقادات گزنفون نیز هست.

در کنار ویژگی‌های ذکرشده، باید به این مورد نیز اشاره کرد که یکی از موضع‌گیری‌های مهم گزنفون، مخالفت وی با سیستم پادشاهی یا امپراتوری بوده است. او پس از مرگ کوروش کبیر به این نتیجه رسید که این سیستم از ثبات و ارزش مناسبی برخوردار نیست. البته گفتنی‌ست که گزنفون با دیدگاه و سیستم دموکراسی نیز مخالف بود و آن را ساختاری ناکارآمد تلقی می‌کرد.

کتاب‌های گزنفون

1