رمان خوبودرگیر کننده بود.
ریتم تند آهنگی هم
داشت که واقعا جزو نقاط قوتش محسوب میشه.
فقط چند تا نکته:
بنظرم تینا به عنوان یه دختر یتیم که از بچگی روی پای خودش بزرگ شده و به عنوان نوهی قطمیر که ابتدای داستان آدم خشک و جدی معرفی شد و... از وقتی به میدگاردرفتن خیلی لوس رفتار میکرد در حالی که شخصیت محکم و عاقل تری به موقعیتش میخورد
نه ازین دخترای ساده که چیزی بهش نگن که نترسه!
و دربرابر حرفای دیگوفقط گریه کنه و اریا بخوادلباساشو بشوره با اب سرد
_شاه کاظم هم لازم بود بهنر شخصیت پردازی بشه. ضمنا اگه یه اسم خاص تر براش انتخاب کرده بودند بهتر بود طوری که خود اسمش یه حس عظمت و این حرفایی بده چه توی فارسی چه عربی.
_در مورد ازتباط محدودهی جغرافیایی میدگارد در مقایسه بقیه بخشای زمین توضیحی داده نشده بود حالا که توی کشور خود نویسنده نبود. پیشنهاد (توی مثلث برمودا)
از یه طرف میگفتن بودن تو درک خیلی وحشتناکه و... از طرف دیگه میگفتن آریا بیشتر از بقیه زجر کشیده
آخه آریا اولش تو پرورشگاه بود که خانم صدری هواشوداش بعدقطمیر بعدم سلما بعدم فترس و..
همیشه محبت کسی رو داشت و به جز درگیری با جوفا رنج خاصی بیشتر از بقیه اونچنان که گفته میشه نکشیدبه نظرم این بزرگنمایی بیش از حد رنجها در مقایسه با یه عمر رنج کشیدنهای سارا و فترس و... چون باور پذیر نیست بیشتر رنجهاشو تو ذهن آدم کوچیک میکنه.
چرا باید پوست بدن آریا با اون سوختگی معجزه آساخوب بشه اما حنجره ش نه؟ توجیه منطقیتری لازمه
اسمها اگه مال یک زبان نیس حداقل باید متناسب با منطقهها میبود. دیگو توی ایران! فالی و کیارش!
پرورشگاه مال زمان خیلی قدیم نبود ولی آریا طبق علم انسانهامثل زمان ارسطو... اب و باد و خاک و آتش رو عناصراصلی میدونست
sara M
۱۴۰۰/۱۰/۳۰
به نکات ریزی اشاره کردین درسته ولی خب حنجره و وپوست گردن حساسترین جای بدن هستن که توی سوختگی میتونه بیشترین آسیب رو ببینه حتی توی دنیای واقعی
ریتم تند آهنگی هم
داشت که واقعا جزو نقاط قوتش محسوب میشه.
فقط چند تا نکته:
بنظرم تینا به عنوان یه دختر یتیم که از بچگی روی پای خودش بزرگ شده و به عنوان نوهی قطمیر که ابتدای داستان آدم خشک و جدی معرفی شد و... از وقتی به میدگاردرفتن خیلی لوس رفتار میکرد در حالی که شخصیت محکم و عاقل تری به موقعیتش میخورد
نه ازین دخترای ساده که چیزی بهش نگن که نترسه!
و دربرابر حرفای دیگوفقط گریه کنه و اریا بخوادلباساشو بشوره با اب سرد
_شاه کاظم هم لازم بود بهنر شخصیت پردازی بشه. ضمنا اگه یه اسم خاص تر براش انتخاب کرده بودند بهتر بود طوری که خود اسمش یه حس عظمت و این حرفایی بده چه توی فارسی چه عربی.
_در مورد ازتباط محدودهی جغرافیایی میدگارد در مقایسه بقیه بخشای زمین توضیحی داده نشده بود حالا که توی کشور خود نویسنده نبود. پیشنهاد (توی مثلث برمودا)
از یه طرف میگفتن بودن تو درک خیلی وحشتناکه و... از طرف دیگه میگفتن آریا بیشتر از بقیه زجر کشیده
آخه آریا اولش تو پرورشگاه بود که خانم صدری هواشوداش بعدقطمیر بعدم سلما بعدم فترس و..
همیشه محبت کسی رو داشت و به جز درگیری با جوفا رنج خاصی بیشتر از بقیه اونچنان که گفته میشه نکشیدبه نظرم این بزرگنمایی بیش از حد رنجها در مقایسه با یه عمر رنج کشیدنهای سارا و فترس و... چون باور پذیر نیست بیشتر رنجهاشو تو ذهن آدم کوچیک میکنه.
چرا باید پوست بدن آریا با اون سوختگی معجزه آساخوب بشه اما حنجره ش نه؟ توجیه منطقیتری لازمه
اسمها اگه مال یک زبان نیس حداقل باید متناسب با منطقهها میبود. دیگو توی ایران! فالی و کیارش!
پرورشگاه مال زمان خیلی قدیم نبود ولی آریا طبق علم انسانهامثل زمان ارسطو... اب و باد و خاک و آتش رو عناصراصلی میدونست