این کتاب صوتی را که انصافا دارای مطالب علمی دقیقی هست به دقت گوش کردم، بعضی مطالب را چندبار و چندین بار
نهایت یک پاسخ در حوزه علت العلل بیشتر ندارد "پای استدلالیون چوبین بود پای چوبین سخت بی تمکین بود"
پر واضح هست که انسان با این نگاه که دچار ریز بینی و اسیر هزارتوی پیچ در پیچ قوانین شده باشد سقف اندیشه و دانش و داشته هایش نهایت همان محدوده قوانین باشد که همچون کره‌ای محیط آن‌ها را محدود بخود داشته و از محاط همین کره چیزی از بیرون نمیتوانند داشته باشند که البته خود نویسندگان با اذعان به اینکه در ادبیات علوم مادی و قوانین فیزیک و... به آن میپردازند خود بدان اعتراف کرده اند
و نمیتواند باشد اینکه اگر به دنبال منشع حرکت بعنوان یک اصل در یک چینش دومینو باشیم حتما باید دنبال آن در خارج از این سیکل برویم چراکه اگر این جنس در این مجموعه که چیدیم موجود بود حرکت فی نفسه در همه اعضا موجود بود و هیچوقت این چینش اتفاق نمی‌افتاد. و بر عکس نیز اگر ایستایی را برای خارج از آن‌ها (بعنوان علت العلل) قائل باشیم هیچوقت حرکت اتفاق نمی‌افتاد پس همه آنچه که ما بعنوان جنس دنیا بعنوان قوانین (یک نیاز معلوم) میدانیم نباید در خدا باشد وگرنه نیازمند دنبال کسی برای رفع نیازش هست تا نهایت به یک بی نیاز مطلق خود را برساند.
و فلسفه از جنس علم هست که توانسته ختم غائله کند، تا بتواند مادیون را به فضایی خارج از این محیط راهنمایی کندکه حوزه آن دامنه عرفان است، فلسفه نمرده ماموریتش را در حد عقل انجام داده ادمه شناخت ممکن نیست مگر به مسلح شدن به عرفان.... دانشمندان علوم فیزیک تا دنیا هست میتوانند دنبال حل مطالب دنیا زمان بگذارند اما هیچ چیزی خارج از این محیط مادی بیشتر نمیتوانند بدست بیاورند.
عارف اسماعیلی
۱۴۰۱/۰۴/۱۴
آیا داری میگی انسان باید جستجوی علم رو متوقف کنه؟؟؟ اشتباه گفتی... علم زیباترین دستاور بشری هست و تنها دوست همه‌ی انسان‌ها علم هستش.
نهایت یک پاسخ در حوزه علت العلل بیشتر ندارد "پای استدلالیون چوبین بود پای چوبین سخت بی تمکین بود"
پر واضح هست که انسان با این نگاه که دچار ریز بینی و اسیر هزارتوی پیچ در پیچ قوانین شده باشد سقف اندیشه و دانش و داشته هایش نهایت همان محدوده قوانین باشد که همچون کره‌ای محیط آن‌ها را محدود بخود داشته و از محاط همین کره چیزی از بیرون نمیتوانند داشته باشند که البته خود نویسندگان با اذعان به اینکه در ادبیات علوم مادی و قوانین فیزیک و... به آن میپردازند خود بدان اعتراف کرده اند
و نمیتواند باشد اینکه اگر به دنبال منشع حرکت بعنوان یک اصل در یک چینش دومینو باشیم حتما باید دنبال آن در خارج از این سیکل برویم چراکه اگر این جنس در این مجموعه که چیدیم موجود بود حرکت فی نفسه در همه اعضا موجود بود و هیچوقت این چینش اتفاق نمی‌افتاد. و بر عکس نیز اگر ایستایی را برای خارج از آن‌ها (بعنوان علت العلل) قائل باشیم هیچوقت حرکت اتفاق نمی‌افتاد پس همه آنچه که ما بعنوان جنس دنیا بعنوان قوانین (یک نیاز معلوم) میدانیم نباید در خدا باشد وگرنه نیازمند دنبال کسی برای رفع نیازش هست تا نهایت به یک بی نیاز مطلق خود را برساند.
و فلسفه از جنس علم هست که توانسته ختم غائله کند، تا بتواند مادیون را به فضایی خارج از این محیط راهنمایی کندکه حوزه آن دامنه عرفان است، فلسفه نمرده ماموریتش را در حد عقل انجام داده ادمه شناخت ممکن نیست مگر به مسلح شدن به عرفان.... دانشمندان علوم فیزیک تا دنیا هست میتوانند دنبال حل مطالب دنیا زمان بگذارند اما هیچ چیزی خارج از این محیط مادی بیشتر نمیتوانند بدست بیاورند.