نظر fateme 997 برای کتاب من پیش از تو

هیچ وقت خودمونو نمیتونیم بذاریم جای ویل، شاید فکر می‌کرد خودشو نباید تا اخر عمر سر بار کسی بکنه یا جلوی خوشبخت شدن بقبه رو بگیره، کسی که همش حرف خودش بود قبل اون داستان ولی الان بقیه براش تصمیم میگیرن، توی سوییس به لوییسا گفت یه جایی که این تنها چیزیه که خودش داره تصمیم میگیره

هر بار که می‌خواستم به این فکر کنم که‌ای کاش ویل این تصمیم رو نمیگرفت و با لو میموند بازم یه دقیقه خودمو جاش میذاشتم و میدیدم نمیتونم برای یه لحظه هم بدون تکون دادن دست و پام بگذرونم حتی اگر در حد مرگ عاشق یه نفر باشم

بنظر منم تصمیمش منطقی بود.
حتی فکر میکنم ابراز احساس لوییزا از روی ترحم و یا خو گرفتن و عادت و صمیمیت بود و لاغیر.