نظر نیلوفر معتبر برای کتاب بلندی‌های بادگیر: عشق هرگز نمی‌میرد

بلندی‌های بادگیر: عشق هرگز نمی‌میرد
امیلی برونته، علی اصغر بهرام بیگی
۶۶ رای
نیلوفر معتبر
۱۴۰۰/۰۶/۱۱
سرکوب‌ها، تحقیرها و توهین‌هایی که "هیت کلیف" در دوران کودکی تجربه کرد، باعث شد که یه انگیزه قوی برای انتقام در درونش شعله ور بشه تا لحظه لحظه اون آدم‌هایی رو که بهش ظلم کرده بودن و حتی فرزندان اون‌ها رو، به زهر تبدیل کنه... "هیت کلیف" در وهله اول، به خاطر بی خانمانی و بی کس بودنش و در وهله دوم، به خاطر قیافه و ظاهرش که مورد پسند بقیه نبود، مورد تحقیر واقع شد؛ یعنی دقیقاً دو چیزی که تحت اختیار و انتخاب خودش نبود! و تا زمانی که خودمون رو به جای "هیت کلیف" نذاریم، بی رحمانه قضاوتش می‌کنیم و ازش بدمون میاد؛ اما هیچ تضمینی وجود نداره که اگه خودمون به جای اون بودیم، رفتارای بهتری ازمون سر می‌زد!
داستان‌ که به اواسطش رسید، با خودم گفتم لابد آخرش آقای "لاک وود" میره با "کاترین" ازدواج میکنه و از اون وضع نجاتش میده اما نویسنده با خلاقیتی که داشت، داستان زیباتری رو رقم زد؛ "کاترین" که مدام "هیرتن" رو به سخره می‌گرفت، از موضعش کوتاه اومد و متوجه پیامدهای رفتار نادرستش بر اعتماد به نفسِ "هیرتن" شد و راه صلح رو در پیش گرفت و... چه بسا اگه "کاترین" به این رفتارش ادامه می‌داد، "هیرتن" هم به شخصی مثل "هیت کلیف" تبدیل می‌شد!
هیچ پاسخی ثبت نشده است.
👋 سوالی دارید؟