کتاب معنی خاصی نداشت و جالب نبود، نویسنده میتوانست برای اینکه شنونده، خواننده، بهتر درک کنه گذشته پیرمرد رو واضح نشان بده که این کار نشد به کنار آخر داستان باز بود و معنی جالبی نداشت.
همینطور سوتیهایی هم داده بودند مثلاً اینکه در آخر داستان پسر پیرمرد به دیدارش میاد و او را در آغوش میگیره در حالی که زن او را لخت کرده و با او بد رفتاری میکنه که اگر هرکسه دیگهای این رفتار با پدرش میشد سکوت نمیکرد و با وضع خفت بار پدرش او را از آن جا میبرد
همینطور سوتیهایی هم داده بودند مثلاً اینکه در آخر داستان پسر پیرمرد به دیدارش میاد و او را در آغوش میگیره در حالی که زن او را لخت کرده و با او بد رفتاری میکنه که اگر هرکسه دیگهای این رفتار با پدرش میشد سکوت نمیکرد و با وضع خفت بار پدرش او را از آن جا میبرد