در شگفتم که چرا هر موضوعی باید در قالب یک داستان عشقی تکراری و خسته کننده گنجانده شود.
نویسنده خود نمیداند چه میگوید، ابتدا دختر روشنفکری را به تصویر میکشد سپس او را به راحتی تسلیم یک ازدواج ناخواسته میکند، نه مقامتی نه گلایه ایی
حالا نویسنده میخواهد چهره سیاسی به قضیه بدهد یک دفعه یکی خلق میشود به نام شرف، اما باز هم نویسنده توان پیش بردن این ایده رابه طور مستقل ندارد باز هم یک قصه عاشقی دیگر داخل کتاب میاندازد
این نویسنده عزیز حتی به تاریخها و سن و سال کاراکترها توجهی ندارد و از عصر ظاهر شاه یکدفعه میافتد به سقوط هواپیمای اوکراینی و دخترش که حالا باید بالای ۵۰ سال داشته باشد را به عنوان مسافر کانادا برای ادامه تحصیل سوار هواپیما میکند و...
خوب است کسی که قلم بدست میگیرد و مینویسد کمی مطالعه هم بیشتر بکند، و اگر وقایع اجتماعی و سیاسی و تاریخی را میپسندد، در موردشان بیشتر تحقیق کند
با ارزوی موفقیت برای نویسنده
نویسنده خود نمیداند چه میگوید، ابتدا دختر روشنفکری را به تصویر میکشد سپس او را به راحتی تسلیم یک ازدواج ناخواسته میکند، نه مقامتی نه گلایه ایی
حالا نویسنده میخواهد چهره سیاسی به قضیه بدهد یک دفعه یکی خلق میشود به نام شرف، اما باز هم نویسنده توان پیش بردن این ایده رابه طور مستقل ندارد باز هم یک قصه عاشقی دیگر داخل کتاب میاندازد
این نویسنده عزیز حتی به تاریخها و سن و سال کاراکترها توجهی ندارد و از عصر ظاهر شاه یکدفعه میافتد به سقوط هواپیمای اوکراینی و دخترش که حالا باید بالای ۵۰ سال داشته باشد را به عنوان مسافر کانادا برای ادامه تحصیل سوار هواپیما میکند و...
خوب است کسی که قلم بدست میگیرد و مینویسد کمی مطالعه هم بیشتر بکند، و اگر وقایع اجتماعی و سیاسی و تاریخی را میپسندد، در موردشان بیشتر تحقیق کند
با ارزوی موفقیت برای نویسنده