نظر سیده ستایش علوی برای رمان ثمره انتظار

رمان ثمره انتظار
یوتاب زمانی
۱۴۰۰/۰۷/۰۲
خانم علوی گاهی وقتا زندکی طبق خواستمون پیش نمیره ما که نباید زود جا بزنیم و خودکشی کنیم. ثمره حق داشت ولی به جای اینکه به میثاق فرصت بده که خودش رو نشون بده یا با باباش درست حسابی حرف بزنه تو پرانتز بگم غیر ممکنه دختری وجود داشته باشه و رگ خواب باباش دستش نباشه بیش از حد لجبازی میکرد فقط میگفت نمیخوام
در صورتی که باید این طور موقعها به جای عصبانیت عقلت رو بکار بگیری
در صورتی که باید این طور موقعها به جای عصبانیت عقلت رو بکار بگیری
فقد اینو میدونم که اگه من جای ثمره بودم بدون شک خودکشی میکردم
مگه داریم همچی چیزی؟
که انقد مرد سالاری باشه؟
چرا یه پدر باید اینجوری با دخترش رفتار کنه؟ مثلا ثمره دخترشون بود اون وقت خیلی راحت میگه من دختری به اسم ثمره ندارم حتی دنبالش نگشت
این هیچی چرا هیشکس میثاقو سرزنش نکرد؟ غیرتشون بادکنکیه انگار فقد زورشون به ثمره رسیده حتی یه چکام نزدن در دهن میثاق😕
نمیدونم هنوزم که هنوزه همچی خانوادههای متعصب جاهلی وجود دارن یا نه ولی واقعا از خدا میخوام وجود نداشته باشن
به هرحال تو این داستان شخصیت زن رو خیلی خوار و خفیف کردین
نمیخوام بگم که غیرت و تعصب داشتن بده ولی زیادش دیگه ظلمه شکنجس عذابه
امیدوارم....
نمیدونم امیدوارم دخترایی تو وضعیت ثمره وجود نداشته باشن