داستان خوبی بود. دلبستگی بیمارگونه مرد به زن در ابتدا که باعث غرور کاذب زن شده بود و سپس روزمرگی در زندگی و هضم شدن در عقاید عامه مردم و ارج نهادن بی منطق به پسر و کم دیدن دختران. و در ادامه لجبازی که در نهایت هیچ ارزشی برای پدر و مادر نمیماند حتی دخترانی که مادر به دلگرمی آنها پدر را میراند برایش نمیمانند
و در انتها بازهم ارزش کاذب به ظاهر که مرد و زن را همچنان از هم دور میکند
هردو در این از هم پاشیدگی سهیمند🤔🤔🤔
فقط داستان خیلی باعجله و سرسری نوشته شده بود و هنوز جای پردازش داشت
و در انتها بازهم ارزش کاذب به ظاهر که مرد و زن را همچنان از هم دور میکند
هردو در این از هم پاشیدگی سهیمند🤔🤔🤔
فقط داستان خیلی باعجله و سرسری نوشته شده بود و هنوز جای پردازش داشت