نظر کاربر Mo برای کتاب خاطرات آدم و حوا

خاطرات آدم و حوا
کاربر Mo
۱۴۰۰/۰۲/۰۷
43
البته با اعتقادات ما خیلی فرق داشت و داستانهایی که از کودکی از مامانم شنیده بودم اولیش که شیطان هر دوی آنها رو گول زد و بعد از خوردن میوه ممنوعه عورتها نمایان شد و اونها اظهار پشیمانی کردن و به زمین منتقل شدن دور از هم تا مدتها از وجود هم بیاطلاع بودن تا اینکه یکروز به یاد میارن که همنشینی داشتن و از خدا میخوان که مجدد هم رو پیدا کنند و دوباره به هم میرسن آخرش هم وقتی قابیل هابیل رو کشت نمیدونست با جسدش چی کار کنه که یک کلاغ میبینه که جسد همنوعش رو داره چال میکنه و قابیل هم یاد میگیره جسد برادرش رو دفن کنه و..... البته من اینارو از کودکی از مادرم شنیدم اما داستان مارک تواین هم خالی از لطف نبود متشکرم
هیچ پاسخی ثبت نشده است.