وقتی به اسم کتاب بر میخوری، فکر میکنی که قراره داستان سه دختر رو بخونی اما قسمت خیلی کوتاهی از این کتاب، به داستان زندگی مونا، شیرین و پری پرداخته بود و بقیه داستان، صرفاً حول محور زندگی پری میچرخید!
وقتی داداش پری مرد، پری سه سالش بود اما تا بزرگسالیش، یادش نمونده بود و از حرفای پدرش که مست بود، متوجه قضیه شد و عذاب وجدان گرفت؟!
چی شد که پری از آکسفورد اومد بیرون؟ چی شد که تصمیم گرفت با عدنان ازدواج کنه؟ کجا با عدنان آشنا شد؟ نسبتشون با صاحب مهمونی چی بود و چرا رفته بودن به اون مهمونی؟ معنی اون حرفی که فالگیر به پری زد، چی بود؟ قضیه اون گروگان گیرا چی بود؟ آخر داستان چی شد؟!!!! و دهها سوال دیگه!
وقتی داداش پری مرد، پری سه سالش بود اما تا بزرگسالیش، یادش نمونده بود و از حرفای پدرش که مست بود، متوجه قضیه شد و عذاب وجدان گرفت؟!
چی شد که پری از آکسفورد اومد بیرون؟ چی شد که تصمیم گرفت با عدنان ازدواج کنه؟ کجا با عدنان آشنا شد؟ نسبتشون با صاحب مهمونی چی بود و چرا رفته بودن به اون مهمونی؟ معنی اون حرفی که فالگیر به پری زد، چی بود؟ قضیه اون گروگان گیرا چی بود؟ آخر داستان چی شد؟!!!! و دهها سوال دیگه!