نظر محمد انوری برای کتاب افسانه‌های کهن

آقای محمد انوری سلام. از اینکه به کتاب افسانه‌های کهن توجه نمودید سپاسگزارم. من اجازه می‌خواهم نظری در مورد افسانه‌ها که پدرومادر بزرگ من وشما می‌گفتند بیان کنم. وسپس از اعلام نظر شما در مورد رد یا تایید بر داشت من اینجانب راهنمایی شوم.
در یکی از افسانه‌ها دو عاشق می‌میرند آن‌ها را پهلوی هم دفن می‌کنند. از قبر پسر (نی) واز قبر دختر (گل پیچک) می‌روید. پدر ومادر بزرگ من وشما. با این روش به ما گفته‌اند که انسان از این دنیا برود آثاری از او باقی می‌ماند. همان جمله‌ای که می‌گویند (انسان می‌میرد واز او یک خوبی یا بدی می‌ماند. ) لذا مواظب اخلاق ورفتارت باش.
وپس از مدتی پیامبری از آن جا می‌گذرد دعا می‌کند وهر دو زنده می‌شوند.
وگفته‌اند که (به همین راحتی در دنیای دیگر با اذن خداوند زنده می‌شوی. ) وبعد از زنده شدن سال‌ها به خوشی زندگی کردند. پس در دنیای دیگر (اگر در دنیا آدم خوبی بودی) در بهشت زندگی خوبی خواهی داشت. با آرزوی توفیق سلطان آبادی