نظر FARIBA AKBARI برای کتاب صوتی جنایت و مکافات

جنایت و مکافات
فئودور داستایوفسکی، اصغر رستگار
۱۸۵۲ رای
FARIBA AKBARI
۱۳۹۹/۱۱/۰۱
در مورد داستایفسکی شخص انتظار دارد با یک خدا روبرو شود ولی به یک انسان روبروست نیچه گفته داستایفسکی تنها کسی است که چیزی در روان شناسی به من اموخت و آندره ژید گفته انقدر که من از داستایفسکی روان از و شناسی اموختم هیچ جا نیاموختم انسان میتواند از حیوانات پست تر پایین تر و از فرشته‌ها بالاترباشد جایگاه انسان دائم در نوسان است و این درست ان چیزی است که دررمانهای داستایفسکی به چشم میخورد و درواقع این وضعیت بشر است بعنوان مثال در رمان جنایات و مکافات راسکول نیکوف چون عدالت خواه است از فرشته بالاتر است و به خاطر قاتل بودن از حیوانات پایین تر است داستایفسکی در ابتدای داستان هدف راسکول نیکوف و قاتل بودن او را نشان میدهد در حالیکه از نظر داستان نویسی کلاسیک خواننده نباید قاتل را در ابتدا بشناسد، نویسندگان کلاسیک سعی کرده‌اند از طریق گمنام نگه داشتن قاتل خواننده را تا اخر کتاب پیش ببرند ولی داستایفسکی در اینجا کاملا برعکس رفتار کرده و خواننده را واداشته با راسکول نیکوف همزاد پنداری کند او عمل قتل را به خواننده القا میکند حتی خواننده راسکول نیکوف را در قتل محق میداند جایی که راسکول نیکوف میگوید من یک زالو را از بین بردم خواننده با او همدردی میکند این یک نوع ساختار شکنی است که فقط از داستایفسکی برمیامد. هیچکس نمیتواند راسکول نیکوف را متهم به قتل کند فقط خواننده میدادند که او قاتل است پس چه کسی نمیدادند که قتل کار کیست؟ جامعه، جامعه نمیداند که قاتل کیست؟ نکته مهم جنایات و مکافات در این است که تا خود قاتل اعتراف نکند کسی نمیتواند او را متهم به قتل کند حتی بازرس ادله حقوقی ندارد داستایفسکی خواننده را طوری مجذوب کرده که یک چنین پیرزنی را باید کشت اما ناخواسته خواهر پیرزن نزول خور هم کشته میش
هیچ پاسخی ثبت نشده است.
👋 سوالی دارید؟