پیشنهاد میکنم نقد مجله تایم در مورد این کتابو بخونید.
لطفا برای کتابهای کتاب راه گروه سنی مشخص کنید که کتابهای اینچنیتی رو هر کسی در هر سنی نخونه
اصل هدف این نویسنده به نظرم در کنار نشان دادن روحیات و طرز فکر یه نوجوان آمریکایی این بود که
وقتی یه نوجوان در سنین کم به خاطر فضای فاسد موجود در جامعه و مدرسه و حتی خانواده حتی قبل از بلوغش متوجه چیزایی میشه که متناسب با سنش نیستند
چقدر ممکنه حتی یه نوجوان پاک و معصوم و باهوشی مثل اونو دچار سردرگمی و عذاب بکنه و تمرکزشو روی چیزایی ببره که رشد و تکامل اونو تحت الشعاع خودش قرار بده.
این کتاب نشون میده که چرا سند 2030 مناسب کشور ما نیست
و چقدر لازمه که والدبن در مورد تربیت جنسی کودکشون از لحاظ رعایت کردن خیلی چیزا مقابلش هشیار باشن.
مورد بعدی این که
من دیدم چطور اکثر مردمشون وقتی چیزی ندارن که خلاهای وجودشونو باهاش پر بکنند به سمت سیگارو قمار و شراب و روابط خارج از چهارچوب اخلاق روی میارن تا شاد بشن و باز هم ته دلشون افسرده هستن.
چرا که به خاطر تحریفهای دینشون اگه بخوان به دین روی بیارن و خلاهاشونو با اون پر کنند باید عقلشونو کنار بگذارند
و اگه بخوان عاقلانه انجیل بخونند براشون قابل پذیرش نیست.
و راهی براشون نمیمونه جز وارد شدن به شادیهایی که به مرور انقدر غرقش میشن که ممکنه درگیر فساد بشن.
هولدن از همچین دنیایی که وقتی توش بزرگ بشه قراره همچین ادمی بشه نفرت داشت و به همین خاطر نمیخواست بزرگ بشه. فطرتش هنوز پاک بود و زشتیهایی که ادما توش غرق شده بودن رو میدید.
رمان پر از نقاط به فکر فرو بر بود ولی خیلی شنیدن این همه فساد و نفرتی که بهش هم راستا با هولدن پیدا میکردی مسلما لذت بخش نیست.
با
لطفا برای کتابهای کتاب راه گروه سنی مشخص کنید که کتابهای اینچنیتی رو هر کسی در هر سنی نخونه
اصل هدف این نویسنده به نظرم در کنار نشان دادن روحیات و طرز فکر یه نوجوان آمریکایی این بود که
وقتی یه نوجوان در سنین کم به خاطر فضای فاسد موجود در جامعه و مدرسه و حتی خانواده حتی قبل از بلوغش متوجه چیزایی میشه که متناسب با سنش نیستند
چقدر ممکنه حتی یه نوجوان پاک و معصوم و باهوشی مثل اونو دچار سردرگمی و عذاب بکنه و تمرکزشو روی چیزایی ببره که رشد و تکامل اونو تحت الشعاع خودش قرار بده.
این کتاب نشون میده که چرا سند 2030 مناسب کشور ما نیست
و چقدر لازمه که والدبن در مورد تربیت جنسی کودکشون از لحاظ رعایت کردن خیلی چیزا مقابلش هشیار باشن.
مورد بعدی این که
من دیدم چطور اکثر مردمشون وقتی چیزی ندارن که خلاهای وجودشونو باهاش پر بکنند به سمت سیگارو قمار و شراب و روابط خارج از چهارچوب اخلاق روی میارن تا شاد بشن و باز هم ته دلشون افسرده هستن.
چرا که به خاطر تحریفهای دینشون اگه بخوان به دین روی بیارن و خلاهاشونو با اون پر کنند باید عقلشونو کنار بگذارند
و اگه بخوان عاقلانه انجیل بخونند براشون قابل پذیرش نیست.
و راهی براشون نمیمونه جز وارد شدن به شادیهایی که به مرور انقدر غرقش میشن که ممکنه درگیر فساد بشن.
هولدن از همچین دنیایی که وقتی توش بزرگ بشه قراره همچین ادمی بشه نفرت داشت و به همین خاطر نمیخواست بزرگ بشه. فطرتش هنوز پاک بود و زشتیهایی که ادما توش غرق شده بودن رو میدید.
رمان پر از نقاط به فکر فرو بر بود ولی خیلی شنیدن این همه فساد و نفرتی که بهش هم راستا با هولدن پیدا میکردی مسلما لذت بخش نیست.
با