نظر elham dehghan برای کتاب سفر روح

سفر روح
مایکل نیوتن، محمود دانایی
۵۲۶ رای
elham dehghan
۱۳۹۹/۰۴/۰۹
من حدود دوهفته است که کسی رو که خیلی دوسش داشتم از دست دادم هر روز با گریه زجه زدم اسمشو صدا زدم با تمام وجودم حس کردم چیزی ورای بدنم هست هر بار که با گریه اسمشو زجه زدم حس میکردم چیزی تووی من داره شدیدا درد میکشه چیزی به غیر بدنم. احساس کردم که این روحمه که داره درد میکشه خوندن این کتاب تا الان که فصل هفت یا هشتم کمکم کرده کمی آروم گرفتم فکر اینکه نمرده و بازم میبینمش از گریه هام کم کرده ترس از مرگمم ریخته مطمئن نیستم ولی اگه درست باشه اون طرف میاد به دیدنم همینکه اونو ببینم آروم میشم. آرزوهام به دیدن دوباره‌ی اون محدود شده. فقط دو ماه بود میشناختمش ولی از روز اول بهش گفتم حسم بهش اونقد عمیقه که میخوام تا زنده‌ام با اون باشم عمرش خیلی کوتاه بود. تا ابد تا اخر عمرمون محدود شد به دو ماه. الان حسن میکنم این حس عمیق یهویی و با یه نگاه ما شاید این معنی رو داشته باشه که ما اصلا توو زندگی قبلی با هم بودیم و اینجا توو یه فرصت و موقعیت نامناسب دوباره به هم برخورد کردیم. کی میدونه. دلم براش خیلی تنگ شده.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.
👋 سوالی دارید؟