نظر elham dehghan برای کتاب سفر روح

سفر روح
elham dehghan
۱۳۹۹/۰۴/۰۹
428
من حدود دوهفته است که کسی رو که خیلی دوسش داشتم از دست دادم هر روز با گریه زجه زدم اسمشو صدا زدم با تمام وجودم حس کردم چیزی ورای بدنم هست هر بار که با گریه اسمشو زجه زدم حس میکردم چیزی تووی من داره شدیدا درد میکشه چیزی به غیر بدنم. احساس کردم که این روحمه که داره درد میکشه خوندن این کتاب تا الان که فصل هفت یا هشتم کمکم کرده کمی آروم گرفتم فکر اینکه نمرده و بازم میبینمش از گریه هام کم کرده ترس از مرگمم ریخته مطمئن نیستم ولی اگه درست باشه اون طرف میاد به دیدنم همینکه اونو ببینم آروم میشم. آرزوهام به دیدن دوبارهی اون محدود شده. فقط دو ماه بود میشناختمش ولی از روز اول بهش گفتم حسم بهش اونقد عمیقه که میخوام تا زندهام با اون باشم عمرش خیلی کوتاه بود. تا ابد تا اخر عمرمون محدود شد به دو ماه. الان حسن میکنم این حس عمیق یهویی و با یه نگاه ما شاید این معنی رو داشته باشه که ما اصلا توو زندگی قبلی با هم بودیم و اینجا توو یه فرصت و موقعیت نامناسب دوباره به هم برخورد کردیم. کی میدونه. دلم براش خیلی تنگ شده.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.