از اسم کتاب بر میاد که قراره با چیزی مواجه بشیم که وحدت شیعه و سنی رو تبیین کنه
ولی با یه داستان کاملا احساسی مواجهیم
یعنی هر جا بحث بر سر تفاوتها و یا شباهتهای اهل سنت و شیعیان میشه داستان کاملا احساسی جلو میره و یه جورایی به اسم احساس و عشق و عاطفه اون بحثهای جدی پیش نمیره و تا حد زیادی بدون نتیجه گیری و جواب روشنی رها میشه
بخش نه چندان کمی از کتاب تکرار مکرراته
مثلا دیالوگها خیلی تکراری و خسته کننده ست یه جاهایی
داستان خیلی کند پیش میره و چیز جذابی هم نیست که بخواد تو اون قسمت توقفی باشه
در کل کتابی نیست که توصیه کنم خونده بشه
تو این زمینه و این موضوع کتاب «رویای نیمه شب» از مظفر سالاری خیلی بهتره
ولی با یه داستان کاملا احساسی مواجهیم
یعنی هر جا بحث بر سر تفاوتها و یا شباهتهای اهل سنت و شیعیان میشه داستان کاملا احساسی جلو میره و یه جورایی به اسم احساس و عشق و عاطفه اون بحثهای جدی پیش نمیره و تا حد زیادی بدون نتیجه گیری و جواب روشنی رها میشه
بخش نه چندان کمی از کتاب تکرار مکرراته
مثلا دیالوگها خیلی تکراری و خسته کننده ست یه جاهایی
داستان خیلی کند پیش میره و چیز جذابی هم نیست که بخواد تو اون قسمت توقفی باشه
در کل کتابی نیست که توصیه کنم خونده بشه
تو این زمینه و این موضوع کتاب «رویای نیمه شب» از مظفر سالاری خیلی بهتره