نظر حمید رضا اشرفیان برای کتاب حسادت

حسادت
حمید رضا اشرفیان
۱۳۹۸/۱۲/۰۹
135
با سلام خدمت نویسنده محترم در مورد متن داستان غلطهای تایپی زیاد نسبت به صفحات کم داستان وجود داشت مثل سرش که شرس تایپ شده بود یا ک که گ تایپ شده بود و... از نظر جمله بندی به نظر من واژه تمام همه نا زیباست یا جمله همه سرمها چون معمولا چند سرم به یک بیمار تصادفی وصل نمیکنند چون یک نویسنده وقتی از یک ماجرا پزشکی مینویسد باید کمی در مورد آن تحقیق یا مطالعه کند یا از یک پزشک بپرسد همین طور در داستانهای پلیسی و جنایی و... اما در مورد خود داستان باید بگویم داستان حسادت یک داستان کوتاه است عشق یک مرد به همسرش و وفاداری افسانهای به او چون عشق در دوریست و محبت در نزدیکی و... در داستانهای بلند معمولا چند داستان فرعی در موازات داستان اصلی پیش میرود ولی در داستان حسادت فراز فرود خاصی نداشت و داستان در یک ریتم خاص تا آخر ماجرا پیش رفت شما اصلا از خصوصیات اخلاقی پدر و مادر شخصیت داستان که نام برید ننوشتید یا مثلا شیما دوست مهسا از کجا آمده بود وچرا تنها زندگی میکرد یا شخصی که با مهسای داستان دریک تاکسی بود و او هم فوت شد وحتی علت تصادف و... در مورد مرد در واقعیت زیبایی بعد از ازدواج در درجه دوم قرار میگیرد و برای یک مرد وفای داری زن به مهم است نه زیبایی ظاهری شما جمله زخمهای عمیق بر صورت مهسا را چندین بار در داستان تکرار کردید که از مهم بودن صورت زیبا بر سیرت زیباست زن هر چه قدر زیبا باشد وقتی میتواند زن زندگی باشد که بساز باشد و درک متقابلی از مرد داشته باشدو... شما حتی در مورد شغل مهسا و شوهرش ننوشتیدو... اگر خواستید باز هم ادامه نظرم برایتان مینویسم با تشکر
حمید رضا اشرفیان
۱۳۹۸/۱۲/۰۹
اگر من به عنوان یک خواننده انتقادی کردم برای بهتر شدن روند داستان بود وگرنه هیچ کس منکر زحمتی که یک نویسنده برای یک اثر میکشد نیست.
محمد علی قجه
۱۳۹۹/۰۲/۰۸
ممنون از راهنماییهای شما دوست عزیزم.