کتاب پسر شایسته از فریدا مکفادن یک کتاب روانی جالبه که با ریتم تندش خیلی زود خواننده رو درگیر میکنه. فضای داستان طوریه که مدام حس شک و ناامنی وجود داره و همین باعث میشه کتاب سریع و پشتسرهم خونده بشه.
با این حال، داستان ضعفهایی هم داره. یکی از ایرادهای اصلی، قابل پیشبینی بودن بعضی اتفاقهاست؛ بهخصوص در میانهی کتاب، جایی که میشه حدس زد بعضی رازها چطور قراره فاش بشن و این از شدت غافلگیری کم میکنه.
از نظر شخصیتپردازی، لیام با اینکه محور اصلی داستانه، اونقدر که باید عمیق پرداخته نشده. ما با رفتارهای مرموزش روبهرو میشیم، اما گذشته و انگیزههای درونیاش کامل توضیح داده نمیشه. اگر روی لایههای روانی این شخصیت بیشتر کار میشد، داستان تأثیرگذارتر میبود.
شخصیت مادر اریکا هم در بعضی صحنهها واکنشهای احساسی اغراقآمیزی داره که همیشه با منطق موقعیت هماهنگ نیست
این موضوع باعث میشه بعضی لحظهها مصنوعی به نظر برسن.
همچنین الگوی شک و افشا چند بار تکرار میشه و ممکنه برای بعضی خوانندهها خستهکننده باشه. پایانبندی هم اگرچه شوکداره، اما همهی خطهای داستانی رو کاملاً جمع نمیکنه
با این حال، داستان ضعفهایی هم داره. یکی از ایرادهای اصلی، قابل پیشبینی بودن بعضی اتفاقهاست؛ بهخصوص در میانهی کتاب، جایی که میشه حدس زد بعضی رازها چطور قراره فاش بشن و این از شدت غافلگیری کم میکنه.
از نظر شخصیتپردازی، لیام با اینکه محور اصلی داستانه، اونقدر که باید عمیق پرداخته نشده. ما با رفتارهای مرموزش روبهرو میشیم، اما گذشته و انگیزههای درونیاش کامل توضیح داده نمیشه. اگر روی لایههای روانی این شخصیت بیشتر کار میشد، داستان تأثیرگذارتر میبود.
شخصیت مادر اریکا هم در بعضی صحنهها واکنشهای احساسی اغراقآمیزی داره که همیشه با منطق موقعیت هماهنگ نیست
این موضوع باعث میشه بعضی لحظهها مصنوعی به نظر برسن.
همچنین الگوی شک و افشا چند بار تکرار میشه و ممکنه برای بعضی خوانندهها خستهکننده باشه. پایانبندی هم اگرچه شوکداره، اما همهی خطهای داستانی رو کاملاً جمع نمیکنه