گوش پشت نوتردام
اومم اونایی که میخوان کتاب بخونن از نوع کمیک برای کودکانشون میتونه تا حدودی آموزنده باشه و خیلی جالب اومده پرداخته به مسائلی مثل ترس از دنیای بیرون به ظاهرگرایی و یک سری آدم احمقی که از ظاهر قضاوت میکنند کسایی که ظاهر خیلی موجه و خوبی دارند ولی اصلاً آدم خوبی نیستند و قابل اعتمادی بودن صرفا بر خوب بودن یابد بودن مردم نیست، زشتی و زیباییشون. گوش پشت نوتردام روایت و سیر خیلی خیلی خیلی ساده هست و این روایت که داره جلو میره و ما میخونیمش ما رو درگیرداستان میکنه و گاهی وقتا با سادگی میشه جذاب و پیروز بود. شخصیت کاپیتان که قراره شخصیت قهرمان باشه خیلی سطحیه و انگار ضعف داره انگار نه انگار که قهرمانیست از میدان نبرد. شخصیت اون پسره که یک آدم بد قواره زشت بود میتونه یه خورده شخصیتش عمق داده بشه چه جوری اینکه بیشتر به خودش فکر کنه، به مسائل اطرافش، اینقدر خشک نپذیره و اینقدر بعد این همه مسئله باز هم مردد نباشه بازم شک نکنه که یه ارباب دارم انقدر احمق نباشه. ساده باشه من من نکنه و این سادگی از بیفکری نیاد بلکه از اگاهی بیاد. درست نمیتونه احساسات خودشو ابراز کنه. چرا باید یک شخصیت داستانی که شخصیت اصلی و قهرمان شخصیت احمقی جلوه داده بشه و به نظر من اصلاً خوب نبود؛ چیز خیلی بهتره بهش رسیدگی بشه. در کل اینکه این محتوا برای کودک خونده بشه و این دیدگاه به اون داده بشه که زیبایی فقط زیبایی ظاهرنیست. اینکه با یه نفر دوست باشی فقط نمیتونی بگی که ظاهرش موجهه. نیاز هست که برای کودکانمون بیشتر توضیح بدیم و حرف بزنیم تا اونا هم درک بیشتری پیداکنن. بنظرم قسمت اخرکتابو نه نشونشون بدید نه براشون بخونید چون انگار ارزش اون کارشون میاد پایین انگار هدفشون یه چیز دیگه بوده.
اومم اونایی که میخوان کتاب بخونن از نوع کمیک برای کودکانشون میتونه تا حدودی آموزنده باشه و خیلی جالب اومده پرداخته به مسائلی مثل ترس از دنیای بیرون به ظاهرگرایی و یک سری آدم احمقی که از ظاهر قضاوت میکنند کسایی که ظاهر خیلی موجه و خوبی دارند ولی اصلاً آدم خوبی نیستند و قابل اعتمادی بودن صرفا بر خوب بودن یابد بودن مردم نیست، زشتی و زیباییشون. گوش پشت نوتردام روایت و سیر خیلی خیلی خیلی ساده هست و این روایت که داره جلو میره و ما میخونیمش ما رو درگیرداستان میکنه و گاهی وقتا با سادگی میشه جذاب و پیروز بود. شخصیت کاپیتان که قراره شخصیت قهرمان باشه خیلی سطحیه و انگار ضعف داره انگار نه انگار که قهرمانیست از میدان نبرد. شخصیت اون پسره که یک آدم بد قواره زشت بود میتونه یه خورده شخصیتش عمق داده بشه چه جوری اینکه بیشتر به خودش فکر کنه، به مسائل اطرافش، اینقدر خشک نپذیره و اینقدر بعد این همه مسئله باز هم مردد نباشه بازم شک نکنه که یه ارباب دارم انقدر احمق نباشه. ساده باشه من من نکنه و این سادگی از بیفکری نیاد بلکه از اگاهی بیاد. درست نمیتونه احساسات خودشو ابراز کنه. چرا باید یک شخصیت داستانی که شخصیت اصلی و قهرمان شخصیت احمقی جلوه داده بشه و به نظر من اصلاً خوب نبود؛ چیز خیلی بهتره بهش رسیدگی بشه. در کل اینکه این محتوا برای کودک خونده بشه و این دیدگاه به اون داده بشه که زیبایی فقط زیبایی ظاهرنیست. اینکه با یه نفر دوست باشی فقط نمیتونی بگی که ظاهرش موجهه. نیاز هست که برای کودکانمون بیشتر توضیح بدیم و حرف بزنیم تا اونا هم درک بیشتری پیداکنن. بنظرم قسمت اخرکتابو نه نشونشون بدید نه براشون بخونید چون انگار ارزش اون کارشون میاد پایین انگار هدفشون یه چیز دیگه بوده.