نظر محمد مهتدی برای کتاب صوتی عقاید یک دلقک

عقاید یک دلقک
هاینریش بل، سارنگ ملکوتی
۵۰۲ رای
محمد مهتدی
۱۳۹۸/۰۷/۰۹
با سلام و تشکر، من دوبار خوندم کتابو و حداقل دوبار دیگه میخونم در اینده، نکات بسیاری داشت کتاب، از لحاظ ساختاری به نظرم بی‌نظیر بود یعنی اینکه هیچ تضادی بین موضوعات داستان در ابتدا تا انتهای داستان ندیدم، موضوع اصلی داستان اعتراض بود، اعتراض به خیلی چیزها از جمله دین و به خصوص قوانین ان و مجریان دین، اعتراض به تزویر و ریا و شعار زدگی، اعتراض به برخی از تفکرات المانی‌ها (مثلا یک پسر تنها همیشه بی‌ادب ولی یک دختر تنها یا یک پسر همراه پدر و مادرش بی‌ادب نیست). موضوع فرعی کتاب داستان عاشقانه هانس و ماری بود. هنر نویسنده در این قسمت هست که صراحتا موضوعاتو مطرح نکرده و باید باتوجه به تحلیل شخصیتها به حقیقت داستان پی ببریم، هانس و ماری بعد از مهاجرت به کلن و ابتدای اشناییشان زندگی خوبی داشتن ولی کمکم ماری متوجه میشه اختلافهای زیادی داره با هانس مثال میزنم، ماری ادم مرتب و منظمی بوده ولی هانس شلخته. ماری ادمی بوده که در مجالس و مهمانی‌ها مراقب حرف زدنها بوده ولی هانس بی‌پروا حرف میزده. بعد از یه مدت ماری از هانس سرد میشه، مساله بچه دار شدنشونم جالبه ماری تمام تلاشش میکنه که بچه دار نشن چون میدونست اگه بچه دار بشه باید با هانس ادامه بده پس دوتا راه حل در پیش میگیره اولیش رو نقطه ضعف هانس یعنی مذهب دست میذاره میگه بچه‌ها باید کاتولیک باشن پس از کش و قوسهای فراوان که هانس میگه قبول ماری بهانه میاره که باید بنویسی و دوباره بعد از قبول کردن هانس به تعهد کتبی باز بهانه میاره که از ته دلت باید راضی باشی، دومین کار ماری برای جلوگیری از بچه دار شدن خوردن قرص ضد بارداری هست، در ابتدای فصل ۱۲ به صورت غیر مستقیم اشاره به پریود شدن ماری میکنه ولی هانس اصلا نمیدونه پریودی یعنی چی (ادامه دارد.... )
محمد مهتدی
۱۳۹۸/۰۷/۰۹
ادامه، قرص ضد بارداری مانع از پریودی میشه، وقتی هم که دوبار باردار شد از عمد بچه رو سقط کرد،
مطلب زیاده برای گفتن، من ۲ تا ایراد کوچیک گرفتم به داستان اول اینکه توضیح نمیده هانس چگونه توانایی دلقک شدن به دست بیاره کجا یاد میگیره دلقکیو دوما اینکه بین ارزش کالاها توازن نیست مثلا یه تاکسی میگیره ۸ مارک ولی مثلا کنیاک میگیره یه مارک و....
در کل مهمترین استفاده‌ای که من از کتاب کردم خودشناسی خودمو بیشتر کردم. یادمون باشه اکثر مطالب کتاب که تعریف میشه چیزهایی هست که از ذهن هانس میگذره و اعمالی که انجام میده کمتره باید یادمونون باشه فرق بین این دوتا هست، ۳ یا ۴ روز به خودم و چیزهایی که از ذهنم رد میشه فکر کردم، در خانه محل کار فکر کردن به شخصیت و رفتار اطرافیان و... باورتون نمیشه دیدم دست کمی از هانس ندارم و این واسم جالب بود. شاید پیام نویسنده این باشه که اهای مردم فکر نکنید هانس ادم خیلی خاصی بوده بلکه ادم معمولی بوده و اطرافمون پر از هانسهایی هستند که در رفتار عادین ولی در ذهنشان دریایی از اشفتگی موج میزنه. ممنون که وقت گذاشتین و اراجیف منو خوندین
sarbaz cyberi
۱۳۹۹/۰۱/۰۴
جز بهترین نظزاتی بود که خوندم. کاش بقیه دوستان هم به جای نظراتی مثل عالی بود و مزخرف بود! نظز تحلیلی مثل شما بنویسن تا به انتخاب بهتر سایرین کمک کنند.
با تشکر از ‌شما
Fereshte 03
۱۳۹۹/۱۱/۰۲
ممنون که این به قول خودت اراجیف رو‌نوشتی نظر خوبی بود👌🏻
مهدی برجلو
۱۴۰۲/۱۰/۲۹
با همه‌ی این‌ها، کتاب‌های بسیاری هستند که با این حجم از زمان گرفتن از خواننده چیزهای بسیار و مهتری را به انسان یاد می‌دهند و من پس از خواندن این رمان حس می‌کنم وقتم بیهوده هدر رفته...
سجاد خوانساری
۱۴۰۳/۱۱/۱۲
عالی
👋 سوالی دارید؟