نظر ali seraj برای کتاب زندگی ناممکن

با تجربه ی بسیار خوبی که از خوندن کتابخانه ی نیمه شب داشتم تصورم این بود که بازم قراره مت هیگ احوالات من و دگرگون کنه اما نه تنها چنین اتفاقی نیفتاد که تا نیمه ی کتاب روند کند و یکپارچه ی داستان برام آزاردهنده بود و فقط کتاب رو میخوندم تا تموم بشه در نهایت در نیمه، داستان به اوج رسید و تا انتها هم در اوج موند و جذابیتی که پیدا کرد خوانشش رو به مراتب راحت تر کرد اما همچنان انتظار من رو از مت هیگ برآورده نکرد. گریس یه معلم ریاضی بازنشسته که همسر و فرزندش رو از دست داده و در تنهایی با احساس گناه فقط زنده س و در لندن روزگار میگذرونه در اتفاقی یه دوست قدیمی رو از دست میده و اون دوست قدیمی خانه ای رو در اسپانیا براش به ارث میذاره گریس که اصلا دلش نمی خواد از حاشیه ی امن و کسل کننده ش بیرون بیاد از سر کنجکاوی به اسپانیا می ره تا ببینه چه اتفاقی برای دوست قدیمیش افتاده و تمام زندگیش بعد از اون دگرگون میشه!