نظر میترا برتون برای کتاب صوتی آدمکش کور

آدمکش کور
میترا برتون
۱۴۰۴/۰۸/۲۰
00
ادغام استادانه چند روایت، رمان "آدمکش کور" نوشته مارگارت اتوود، کتابی که جایزه بوکر سال 2000 را برای نویسنده اش به ارمغان آورد. آیریس چیس گریفینِ 83 ساله مشغول نوشتن داستان زندگی اش است. او در خلال این روایت، اعضای خانواده اش را معرفی و وقایع مهم زندگی شان را هم روایت می کند. او به تشریح وقایع روزمره و کم هیجان و توصیف اشیاء و آدم ها می پردازد، گویی که یک زندگینامه ی معمولی است. قصه او داستان یک عکس است! دریچه ایی به سوی گذشته. او روایتش را از مرگ خواهرش (لورا) در سال 1945 آغاز می کند و سپس با نظمی خاص به توصیف گذشته ی دورتر، اتفاقات بعد از مرگ لورا و زمان حال می پردازد اما نویسنده همزمان با پیش بردن این بافت رئال، به طریقی هوشمندانه نیز از آن فرار می کند. خبر مرگ لورا، با گزارشی همراه می شود که فوت را تصادفی اعلان می کند. اما همین که خواننده انتظار دارد داستان لورا را پی بگیرد، آتوود کتاب را تبدیل به رمانی درون رمان دیگر می کند. از نظر من نکته قابل توجه در مورد این کتاب این است که وقتی مخاطب کتاب را شروع می کند، با یک داستان تقریبا مبهم روبروست که هیچ ایده ای در مورد آن ندارد ولی با این وجود حاضر به کنار گذاشتن کتاب نیست. اتوود با کنار هم قرار دادن عناصری به ظاهر دور از هم، دنیایی سرشار از تصوراتی محسور کننده با تأثیری فراموش نشدنی خلق می کند که می تواند بیست و پنج ساعت خواننده را، حریص دانستن چرایی مرگ لورا، به دنبال خود بکشد.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.