نظر Zahra برای کتاب صوتی خودم

این داستان کتاب صوتی خودم نوشته بهناز بدرزاده است این کتاب در مورد مردی است که قاتلی میخواهد او را بکشد و او سعی میکند از دست او فرار کند و موفق هم میشود در واقع انسان ها زمانی تمام توان خود را به کار میگیرند که در خطری جدی باشند بلاخره او موفق میشود که یک تاکسی بگیرد و فرار کند اما همچنان آن فشار روانی را دارد این داستان نشان میدهد همه انسانها از مرگ می ترسند و سعی ندارند با مرگ رو به رو شوند اما بلاخره مرگ ناگهانی سراغ انسان میآید چیزی که باعث شد از این کتاب خوشم بیاد اینکه تخیل را با مرگ آغشته کرده بود در واقع آن کسی که میخواست آن مرد را بکشد آدم فضایی بوده که خود او در دنیای دیگری است در واقع یکجور انگار خودت بخواهی خودت را بکشی خیلی عجیب بود اما جالب به هر حال داستان جالبی بود پایان خوشی هم داشت