فئودور داستایوفسکی
جنایت و مکافات اثری است که در ژرفترین لایههای روان انسان نفوذ میکند و مسئلهی گناه، وجدان و رستگاری را از نگاه فلسفی بررسی میکند. داستایوفسکی در این رمان، درگیری ابدی میان عقل و اخلاق، آزادی و مسئولیت، و انسان و خدا را آشکار میسازد.
نویسنده، با نقد تفکر نیهیلیستی قرن نوزدهم، نشان میدهد که عقل جدا از ارزشهای اخلاقی، به انحطاط و پوچی میانجامد. او بر این باور است که انسان بدون ایمان و وجدان، هرچند آزادی ظاهری بهدست آورد، در درون خویش بردهی گناه و اضطراب میشود.
از منظر فلسفی، رمان بازتاب اندیشهای پیش از زمان خود است؛ جایی که انسان در برابر عمل خود میایستد و ناچار میشود بار مسئولیت وجودی را بپذیرد. در نگاه داستایوفسکی، رنج نه دشمن انسان بلکه راهی برای تولد دوبارهی روح است.
وجدان در این اثر، نه صرفاً نیروی اخلاقی، بلکه جوهر انسانیت است. رنج و احساس گناه، مسیر بیداری درونی و بازگشت به معنا را شکل میدهند.
از این دیدگاه، داستایوفسکی تأکید میکند که وجدان، جایگزین ایمان است و ایمان، نجات وجدان.
در نهایت، جنایت و مکافات تصویری از انسان مدرن است که در برابر حقیقت خویش میایستد. اثری که نشان میدهد انسان فقط زمانی آزاد است که مسئول باشد، و تنها زمانی رستگار میشود که بپذیرد: هیچ اندیشهای بر وجدان برتری ندارد..
جنایت و مکافات اثری است که در ژرفترین لایههای روان انسان نفوذ میکند و مسئلهی گناه، وجدان و رستگاری را از نگاه فلسفی بررسی میکند. داستایوفسکی در این رمان، درگیری ابدی میان عقل و اخلاق، آزادی و مسئولیت، و انسان و خدا را آشکار میسازد.
نویسنده، با نقد تفکر نیهیلیستی قرن نوزدهم، نشان میدهد که عقل جدا از ارزشهای اخلاقی، به انحطاط و پوچی میانجامد. او بر این باور است که انسان بدون ایمان و وجدان، هرچند آزادی ظاهری بهدست آورد، در درون خویش بردهی گناه و اضطراب میشود.
از منظر فلسفی، رمان بازتاب اندیشهای پیش از زمان خود است؛ جایی که انسان در برابر عمل خود میایستد و ناچار میشود بار مسئولیت وجودی را بپذیرد. در نگاه داستایوفسکی، رنج نه دشمن انسان بلکه راهی برای تولد دوبارهی روح است.
وجدان در این اثر، نه صرفاً نیروی اخلاقی، بلکه جوهر انسانیت است. رنج و احساس گناه، مسیر بیداری درونی و بازگشت به معنا را شکل میدهند.
از این دیدگاه، داستایوفسکی تأکید میکند که وجدان، جایگزین ایمان است و ایمان، نجات وجدان.
در نهایت، جنایت و مکافات تصویری از انسان مدرن است که در برابر حقیقت خویش میایستد. اثری که نشان میدهد انسان فقط زمانی آزاد است که مسئول باشد، و تنها زمانی رستگار میشود که بپذیرد: هیچ اندیشهای بر وجدان برتری ندارد..